PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : زنگ تفریح : خاطرات خود را در تعمیرات در این تایپیک عنوان نمایید



شهریار
2nd November 2011, 14:26
باسلام و خسته نباشید خدمت کلیه دوستان و عزیزان
این تایپیک را باز کردیم تا دوستان هرگونه خاطره ای در زمینه تعمیرات
یا موارد مرتبط آن دارند بازگو نمایند
شنیدن این خاطرات خالی از لطف نخواهد بود

شهریار
3rd November 2011, 16:56
باسلام
خاطره ای از تعمیر پخش cd کنوود داشتم
این پخش اصلا روشن نمی شد و با عیب یابی که صورت گرفت متوجه خرابی آی سی رگلاتور
BA4911 شدم .به بازار رفتم و نمونه آن را فکر کنم حدود 5000 تومان خریدم و نصب کردم دستگاه روشن نشد
مجددا به بازاررفتم یکی از دوستان گفت من اصلی آن را دارم قیمت آن 6500 تومان است
آی سی را خریداری کردم و آوردم بستم روی کار باز هم دستگاه روشن نشد
آی سی را مجددا به بازار بردم و به هر طریقی بود دوستانه آی سی را برگرداندم و یکی دیگه گرفتم
این آی سی را دیگر لحیم نکردم و با سوکت و سیم رابط آن را نصب کردم و آی سی را روی سوکت زدم
باز هم دستگاه روشن نشد آی سی را مجددا بردم بازار و پس دادم
دیگه ناامید شده بودم و هزار ویک احتمال برای آن در نظر گرفته بودم. مدتی گذشت
تا نمونه آن پخش را برای تعمیر آوردند همین آی سی رااز آن دستگاه باز کردم و روی دستگاه
مورد نظر بستم و دیدم دستگاه روشن شد
مجددا یکی دو نمونه دیگر با قیمت 6500 تومان خریدم و با سوکت نصب کردم و بردم پس دادم
این شماره آی سی همیشه توی لیست خرید قطعاتم بود تا روزی برای خرید رفته بودم
صاحب فروشگاه تا دفتر مرا دید گفت من این آی سی را دارم
ما داستان را برایش تعریف کردیم و گفتیم اگر با ضمانت است این آی سی راهم بدهید
در جواب گفت که این آی سی هیچ ضمانتی ندارد
بهش گفتم حالا قیمتش چند است گفت 1500 تومان
پیش خودم گفتم این را هم می خریم اگر جواب هم نداد 1500 تومان پولی نیست
خلاصه آی سی را خریدم و بردم بستم روی کار دستگاه شروع به کار کرد
در کل کاری را که آی سی 6500 تومانی نتوانست انجام دهد آی سی 1500 تومانی انجام داد
الان هم بااینکه سالها از آن قضیه میگذرد این آی سی را هنوزدرون کیفم دارم

kr@l k@mel
3rd November 2011, 17:32
بنده 7 سال قبل ازدواج کردم و یه سوپرمارکت باز کردم (همزمان با ازدواج) . بعد 1 سال اعصابم خراب شد مغازه رو بستم و سه روز بعد با توجه به اینکه به کامپیوتر و استریو علاقه بسیاری داشتم یه استریو باز کردم اونم با کامپیوتر امانت یکی از دوستام . بعد 20 روز دیدم فایده نمیده . یکی از دوستام برام پیشنهاد داد که رو شیشه مغازهات بنویس تعمیرات موبایل . گفتم به همین سادگی .گفت بابا کی به کیه . منم نوشتم روز اول یه گوشی برام آوردن سونی اریکسون z530 بود که هزینه شو 10 تومن گفتم داد به تعمیر بازش کردم و رفتم یه مسواک آوردم با مسواک خالی اونقدر مسواک زدم تا ایرادش که کلیداش کار نمیکرد درست شد . بعدش علاقه بیشتری نسبت به تعمیرات پیدا کردم تا اینکه هر روز برام گوشی می آوردن هر کدوم که کارش مسواکی بود حل میشد . اونایی که حل نمیشد تحویل مشتری میدادم . یه روزی بنده از بازار موبایل فروشان رد میشدم دیدم نوشته آموزش تعمیر موبایل . رفتم ثبت نام کردم آموزش دیدم شدم تعمیر کار نیمه ماهر که حدود 3 ماه از باز کردن مغازه میگذشت . بعد پایان یافتن آموزش با تحقیقات زیاد و رفتن به تبریز جهت آموزش تکمیلی شدم تعمیر کار ماهر موبایل . و تمام ...... تعریف نباشه تو شهر خودمون همه به اسم منو میشناسن . چون میدونن که من تعمیرکار موبایل و ماهواره هستم و فروشنده ماهواره هم بودم و یه بار هم خفت گیری شدم با 30 رسیور و 20 دیش و 25 تا موتور اوفست و مقداری متعلقات . اما جالبتر اینجاست که تعمیرات ماهواره رو هم با انگولک چند تا از دستگاه هایی که معیوب بودن یاد گرفتم . اما باور کنید برای پیدا کردن ایراد یه دستگاه تنهایی تا 8 ساعت هم روش کار کردم تا حلش کنم . شرمنده از همه دوستان که طول دادم

mohammadbist
3rd November 2011, 21:01
آقای kr@l k@mel دستت درد نکنه خاطره شیرینی بود، به خدا از خنده روده بر شدم.
امیدوارم همیشه موفق باشی دوست گرامی

M_Repair
4th November 2011, 13:59
باسلام


یک دی وی دی نیو سونی برام آوردن که مشکلش این بود که سیاه وسفید و شبیه این برنامه صدا و سیما که آخرشب برنامش تموم میشه یه پتر رنگی میاد اونطوری بود اما سیاه و سفید همه چی به خوبی کارمیکردمن فایل فلششو گرفتم به دستگاه زدم فرقی نکرد.دوسه مدل مشابه رو زدم به طوری که اعداد پنل درست نمایش داده نمیشد اما همه چی بازبه همان شکل بود.یک دوست داشتم تو نمایندگی یه روز به طور اتفاقی رفتم پیش اون و تا اونجایی که حضور ذهن داشتم مشکل رو بازگو کردم ایشون گفتن ماهم چند مدل ازاینارو داریم به همین شکلندهرکاری کردیم نشدایراد ازسی پیوشونه من بازتسلیم نشدم برگشتم خونه گفتم خوب این شاید ازیه جایی مشکلی داره مگه میشه دستگاه اک بند این مشکل رو به وجود بیاره؟؟اگه یادتون باشه اخوی عزیزمم یدونه ازاینا به دستش رسیده بود که فایل فلششو درخواست داده بود اما اخرش نشده مدل اون 445 بود اما این 8018 بودفقط تو ظاهر پنل فرق میکردند.ازاونجایی که تی وی من دارای ورودی AV بود من اومدم اینو ازخروجی Y که خروجی دی وی دیه به یک تی وی سامسونگ زدم به طور عجیبی با تصویر روبرو شدم طوری که سیاه و سفید و دارای پرش افقی زیادباهمین حال رفتم تو تنظیمات تصویر به یه قسمتی رسیدم دیدم نوشته HD output رفتم تو این بخش دیدم اینو قرار دادن رو 1080ازاونجایی که این دی وی دی داری خروجی اچ دی نبود این بلا سرش اومده بود که با offکردن این بخش تصویر برگشت و تو بخش AV هم تصویر رنگی ودرست شد.زنگ زدم نمایندگی توضیح دادم ویارو گفت خبرشو میدم اون رو ززنگید گفت بابا دمت گرم حل شد.حالام فایل فلششو باعمال تغییرات قرار میدم تا دوستان بدون دستکاری باانتقال این فایل این مشکل رو حل کنن.بخشید که شبیه یه تجربه بود.

ARIYA
5th November 2011, 06:18
درود
من هم یک چیزی بگم که همین چند روز پیش اتفاق افتاد . یک تلویزیون 14 اینچ سامسونگ آوردند که صاحبش بهم گفت روی استندبای
که بوده ازش دود بلند شده . بازش که کردم سیم پیچ دگوسینگ آب شده بود که به همراه PTC تعویض کردم و ... بستمش صاحبش که اومد
گفت چیکارش کردی به شوخی بهش گفتم متاسفانه نشد کاریش کنی که دود نکنه برای همین یک دودکش براش گذاشتم که وصل کن جای بخاری
که دودش اذیت نکنه اولش فکر کرد دارم جدی میگم داشت تلویزیون را وارسی میکرد بعد که دید چیزی نیست شروع کرد به خندیدن

شهریار
15th November 2011, 22:33
باسلام
یک خاطره می خواستم تعریف کنم
البته این را هم بگویم که ربطی هم به الکترونیک ندارد اما بی ربط هم با مسائل سایت نیست
چونکه مربوط به خودرو می باشد و با این فصل و فصل زمستان که در راه است سازگاری دارد
چندین سال پیش خودرویی داشتم که در زمستان مخصوصااگر هواسرد بود
بااین حال که استارت می خوردخیلی بد روشن می شد یااصلا روشن نمی شد
خلاصه یک روز ماشین را بکسل کرده و به درب تعمیرگاه بردم
این بنده خدا هم از صبح تا ظهر به ماشین ور رفت
و کار به جایی رسید که از بس استارت زده بودند دیگه استارت هم نمی زد
خلاصه یک باطری کمکی آوردند و بعد چند تا استارت دیگر ماشین روشن شد
مکانیک بعد از این همه تلاش اعلام کرد که باطری خراب است
خوب باور کردن آن برای من سخت بود چونکه با هیچ منطقی سازگار نبود
همانروز با یکی دیگر از دوستان مکانیک مشورت کردم و شرح حال را برایشان گفتم
ایشان اعلام کردند که روغن و واسکازین خودرو را تعویض کنید
من هم همین کار را کردم
باور نمی کنید اگر یک متر برف هم روی این ماشین بود
ماشین با تک استارت روشن می شد

hasanzsat
16th November 2011, 00:32
خوش به حالتون در دوره ای زندگی میکنید که هر قطعه الکترونیکی مورد نیاز به راحتی تهیه
میشه حتی راحتتر دم درتون بدستتون میرسه
خاطره ای براتون بگم از گذشته .
سال 1344ماهنامه ای علمی در ایران چاپ میشد . حدود ده سالم بود در اون ماهنامه مطلبی در مورد ترانزیستور و کارایی هایش نوشته بود.علاقه مند شدم تا کارهایی بکنم
تمام شهرم رو گشتم نتونستم یدونه ترانزیستور برای دیدن پیدا کنم.
اون سالها تازه یه درب بازکن الکتریکی ژاپنی بانام ایفون وارد ایران شده بود. انگشت شمار
ادمهایی بودند که درب باز کن داشته باشند. از پیداکردن ترانزیستور که ناامید شدم یه شب
پیچگوشتی وانبر دست ورداشتم رفتم گشت با بدبختی یه خونه درب بازکن دار پیدا کردم
با سرعت پنل رو باز کردم و فرار.
با اون چند تا قطعه چه کارها که نکردم
امروز که سالها از اون روز گذشته دلم میخواد یه درب باز کن تصویری جاش بزارم افسوس
که نه خونه ای مونده و نه صاحب خونه ای
راستی حالا که این خاطره رو براتون گفتم و اجبارا سنم لو رفت
از من مسن تر هم کاربر دارید اگه کسی هست خدا وکیلی خودشو لو بده
پیروز و پایدار باشید

ARIYA
16th November 2011, 06:32
درود
دوست قبلی راجع به بچگی گفت منم یاد یک خاطره قدیمی افتادم . کلاس دوم دبستان که بودم رفتم توی یک تعمیرگاه دیدم یک نفر یک تلوزیون پارس 14 اینچ
سیاه و سفید آورد که صدا نداشت تعمیرکار نوک انگشتش را نم میکرد و روی پایه قطعات میگذاشت و هی به تصویر نگاه میکرد وگوشش رو نزدیک
بلندگو میگرفت . منم کنجکاو شدم ببینم با این کار چه اتفاقی میافته بعد از کمی که گذشت چندتا پایه رو لحیم کرد و صدای دستگاه درست شد . منم با خودم
گفتم حتما تعمیرکاری راحت هست تا اینکه یک روز تلوزیون خودمون که پارس 20 اینچ بود صداش قطع شد منم بازش کردم و انگشتم رو
نم کردم و گذاشتم روی پایه ها چندتا پایه رو که امتحان کردم یکدفعه دستم رو گذاشتم قسمت تغذیه که تواین مدل ترانس نداشت و 220 مستقیم
میومد تو مدار . خلاصه مثل مهتابی که میخواد روشن بشه چند بار چشمک زدم و خاموش روشن شدم و بعد پرت شدم وسط اتاق و تا چند دقیقه نمیفهمیدم کجام . :24:

شهریار
16th November 2011, 09:34
باسلام
بحث برق گرفتن شد
یک روز یادم می آید داشتم لامپ تصویر تلویزیون پارس 26 قدیمی را باز می کردم
چون حجم این تلویزیون زیاد بود و فضای زیادی برای باز کردن احتیاج داشت
روی زمین اینکار را داشتم انجام می دادم
برق ذخیره لامپ را هم تخلیه کرده بودم
اما در حین کار دستم ناخودآگاه خورد به جای های ولتاژ روی لامپ
چنان برقی مرا گرفت و مرا پرت کرد به عقب و سرم خورد به درب مغازه
شاید بگویم در حدود 10 دقیقه ای منگ شده بودم و هیچی نمی فهمیدم
و مثل فیلم های کارتونی گنجشک ها بالای سرم می چرخیدند

شهریار
16th November 2011, 09:42
خوش به حالتون در دوره ای زندگی میکنید که هر قطعه الکترونیکی مورد نیاز به راحتی تهیه
میشه حتی راحتتر دم درتون بدستتون میرسه
خاطره ای براتون بگم از گذشته .
سال 1344ماهنامه ای علمی در ایران چاپ میشد . حدود ده سالم بود در اون ماهنامه مطلبی در مورد ترانزیستور و کارایی هایش نوشته بود.علاقه مند شدم تا کارهایی بکنم
تمام شهرم رو گشتم نتونستم یدونه ترانزیستور برای دیدن پیدا کنم.
اون سالها تازه یه درب بازکن الکتریکی ژاپنی بانام ایفون وارد ایران شده بود. انگشت شمار
ادمهایی بودند که درب باز کن داشته باشند. از پیداکردن ترانزیستور که ناامید شدم یه شب
پیچگوشتی وانبر دست ورداشتم رفتم گشت با بدبختی یه خونه درب بازکن دار پیدا کردم
با سرعت پنل رو باز کردم و فرار.
با اون چند تا قطعه چه کارها که نکردم
امروز که سالها از اون روز گذشته دلم میخواد یه درب باز کن تصویری جاش بزارم افسوس
که نه خونه ای مونده و نه صاحب خونه ای
راستی حالا که این خاطره رو براتون گفتم و اجبارا سنم لو رفت
از من مسن تر هم کاربر دارید اگه کسی هست خدا وکیلی خودشو لو بده
پیروز و پایدار باشید

باسلام دوست عزیز
خاطره شیرین و جالبی بود
اتفاقا من در سال 1344 بدنیا آمدم
بعدها پدرم تعریف کرد و گفت در همان سالی که تو به دنیا آمدی
اکثر خانه ها آیفون نداشت اما خانه ما آیفون داشت
تا اینکه یک شب یک نفر آمده بود و آیفون را باز کرده بود و فرار کرده بود

pal-electronic
16th November 2011, 12:14
بنده 7 سال قبل ازدواج کردم و یه سوپرمارکت باز کردم (همزمان با ازدواج) . بعد 1 سال اعصابم خراب شد مغازه رو بستم و سه روز بعد با توجه به اینکه به کامپیوتر و استریو علاقه بسیاری داشتم یه استریو باز کردم اونم با کامپیوتر امانت یکی از دوستام . بعد 20 روز دیدم فایده نمیده . یکی از دوستام برام پیشنهاد داد که رو شیشه مغازهات بنویس تعمیرات موبایل . گفتم به همین سادگی .گفت بابا کی به کیه . منم نوشتم روز اول یه گوشی برام آوردن سونی اریکسون z530 بود که هزینه شو 10 تومن گفتم داد به تعمیر بازش کردم و رفتم یه مسواک آوردم با مسواک خالی اونقدر مسواک زدم تا ایرادش که کلیداش کار نمیکرد درست شد . بعدش علاقه بیشتری نسبت به تعمیرات پیدا کردم تا اینکه هر روز برام گوشی می آوردن هر کدوم که کارش مسواکی بود حل میشد . اونایی که حل نمیشد تحویل مشتری میدادم . یه روزی بنده از بازار موبایل فروشان رد میشدم دیدم نوشته آموزش تعمیر موبایل . رفتم ثبت نام کردم آموزش دیدم شدم تعمیر کار نیمه ماهر که حدود 3 ماه از باز کردن مغازه میگذشت . بعد پایان یافتن آموزش با تحقیقات زیاد و رفتن به تبریز جهت آموزش تکمیلی شدم تعمیر کار ماهر موبایل . و تمام ...... تعریف نباشه تو شهر خودمون همه به اسم منو میشناسن . چون میدونن که من تعمیرکار موبایل و ماهواره هستم و فروشنده ماهواره هم بودم و یه بار هم خفت گیری شدم با 30 رسیور و 20 دیش و 25 تا موتور اوفست و مقداری متعلقات . اما جالبتر اینجاست که تعمیرات ماهواره رو هم با انگولک چند تا از دستگاه هایی که معیوب بودن یاد گرفتم . اما باور کنید برای پیدا کردن ایراد یه دستگاه تنهایی تا 8 ساعت هم روش کار کردم تا حلش کنم . شرمنده از همه دوستان که طول دادم



دوست عزیز سلام
جالب بود
ولی نتیجه می گیریم که مسواک صرفا برای شستشوی دندان ساخته نشده است ! در حال حاضر بیشترین مصرف را در امور تعمیراتی دارد !
موفق باشید

pal-electronic
16th November 2011, 12:20
خوش به حالتون در دوره ای زندگی میکنید که هر قطعه الکترونیکی مورد نیاز به راحتی تهیه
میشه حتی راحتتر دم درتون بدستتون میرسه
خاطره ای براتون بگم از گذشته .
سال 1344ماهنامه ای علمی در ایران چاپ میشد . حدود ده سالم بود در اون ماهنامه مطلبی در مورد ترانزیستور و کارایی هایش نوشته بود.علاقه مند شدم تا کارهایی بکنم
تمام شهرم رو گشتم نتونستم یدونه ترانزیستور برای دیدن پیدا کنم.
اون سالها تازه یه درب بازکن الکتریکی ژاپنی بانام ایفون وارد ایران شده بود. انگشت شمار
ادمهایی بودند که درب باز کن داشته باشند. از پیداکردن ترانزیستور که ناامید شدم یه شب
پیچگوشتی وانبر دست ورداشتم رفتم گشت با بدبختی یه خونه درب بازکن دار پیدا کردم
با سرعت پنل رو باز کردم و فرار.
با اون چند تا قطعه چه کارها که نکردم
امروز که سالها از اون روز گذشته دلم میخواد یه درب باز کن تصویری جاش بزارم افسوس
که نه خونه ای مونده و نه صاحب خونه ای
راستی حالا که این خاطره رو براتون گفتم و اجبارا سنم لو رفت
از من مسن تر هم کاربر دارید اگه کسی هست خدا وکیلی خودشو لو بده
پیروز و پایدار باشید



حسن آقا سلام
برای سایت یک وب کم گذاشته بودیم که حدود سه هفته پیش ناپدید شده و با این تفاصیل فکر کنم کار شما باشه !!!!!
لطفا وبکم سایت را در جای خودش قرار بدید ، تا من براتون یک کیسه ترانزیستور بفرستم ....
موفق باشید

pal-electronic
16th November 2011, 12:22
درود
دوست قبلی راجع به بچگی گفت منم یاد یک خاطره قدیمی افتادم . کلاس دوم دبستان که بودم رفتم توی یک تعمیرگاه دیدم یک نفر یک تلوزیون پارس 14 اینچ
سیاه و سفید آورد که صدا نداشت تعمیرکار نوک انگشتش را نم میکرد و روی پایه قطعات میگذاشت و هی به تصویر نگاه میکرد وگوشش رو نزدیک
بلندگو میگرفت . منم کنجکاو شدم ببینم با این کار چه اتفاقی میافته بعد از کمی که گذشت چندتا پایه رو لحیم کرد و صدای دستگاه درست شد . منم با خودم
گفتم حتما تعمیرکاری راحت هست تا اینکه یک روز تلوزیون خودمون که پارس 20 اینچ بود صداش قطع شد منم بازش کردم و انگشتم رو
نم کردم و گذاشتم روی پایه ها چندتا پایه رو که امتحان کردم یکدفعه دستم رو گذاشتم قسمت تغذیه که تواین مدل ترانس نداشت و 220 مستقیم
میومد تو مدار . خلاصه مثل مهتابی که میخواد روشن بشه چند بار چشمک زدم و خاموش روشن شدم و بعد پرت شدم وسط اتاق و تا چند دقیقه نمیفهمیدم کجام . :24:





آریا جان سلام
اگر در اون دوران کنجکاو نبودید و برق شما رو نمی گرفت ، الان شغل دیگری داشتید !
با توجه به اینکه اونموقع با برق نسبت فامیلی پیدا کردید ، در حال حاضر برق ترانس هایولتاژ نیز کاری با شما ندارد !
موفق باشید

pal-electronic
16th November 2011, 13:01
به نام خدا
سلام
خاطرات زندگی انسان ها زیاد است ، اما خوب و بد دارد ! ولی تجربه ثابت کرده است که در شغل تعمیرکاری خاطرات شیرین و به یادماندنی بیشتر از خاطرات تلخ آن است !
حال چند تا از این خاطرات رو به صورت پست های جداگانه ، خدمت شما دوستان عرض میکنم

چند سال پیش بود که پیرزنی تلویزیونی برای تعمیر آورد که عیب آن خاموشی کامل بود !
پس از تعویض فیوز و ptc تلویزیون را بستم و منتظر تحویل آن از سوی پیرزن شدم ...
ایشان آمدند و تلویزیون را روشن دیدند ، داشت با کنترل تمام کانال ها رو تست می کرد که آیا می گیرد یا خیر ! حدود بیست دقیقه ای کانالها رو پایین و بالا می کرد که آخر به زبان آمد و گفت : مادر این تلویزیون هنوز ایراد داره ... گفتم چطور مگه ، این که روشنه و داره کار می کنه ....
گفت : نه مادر بعضی از کانالهاش تصویرش نصفه است ! (منظور سیاه بودن بالا و پایین تصویر بود که در فیلم های شش و هشت میلی صدا و سیما پخش میشد )
گفتم این ایراد ندارد ، آرم در جای خودش قرار داره و این مورد به دلیل پخش فیلم های خود صدا و سیما است ! تقریبا نیم ساعتی بود که داشتم توضیح میدادم و حتی تلویزیون های دیگر را نیز نشان دادم و گفتم اینها هم همین طوری هستند .... ولی فایده ای نداشت !!!
گفت نه مادر ، تا قبل از اینکه من تلویزیون رو بیارم اینجا همه کانال ها تصویرشون کامل بود
خلاصه سرتون رو درد نیارم ، گفتم باشه حق با شما ، بشین تا درستش کنم ، حدود یکساعتی گذشت و من بدون اینکه تلویزیون رو باز کنم ، تصاویر و فیلم های پخش شده صدا و سیما کامل شد و من هم تست کردم و تحویل دادم .....
البته بعد از این موضوع چندبار دیگر با این مورد مواجه شدم و هر دفعه نیز یاد آن روز (پیرزن) افتادم و بدون اینکه حرفی به مشتری بزنم ، تلویزیون رو تحویل دادم و گفتم خودش خوب میشه ...
تا خاطره ای دیگر خدانگهدار

hasanzsat
16th November 2011, 13:29
حسن آقا سلام

برای سایت یک وب کم گذاشته بودیم که حدود سه هفته پیش ناپدید شده و با این تفاصیل فکر کنم کار شما باشه !!!!!
لطفا وبکم سایت را در جای خودش قرار بدید ، تا من براتون یک کیسه ترانزیستور بفرستم ....
موفق باشید

اقای پناهی درود به شما
از شوخیتون لذت بردم بجاش من امروز میتونم یک کیسه وب کم براتون بفرستم

M_Repair
16th November 2011, 15:38
به نام خدا
سلام
خاطرات زندگی انسان ها زیاد است ، اما خوب و بد دارد ! ولی تجربه ثابت کرده است که در شغل تعمیرکاری خاطرات شیرین و به یادماندنی بیشتر از خاطرات تلخ آن است !
حال چند تا از این خاطرات رو به صورت پست های جداگانه ، خدمت شما دوستان عرض میکنم

چند سال پیش بود که پیرزنی تلویزیونی برای تعمیر آورد که عیب آن خاموشی کامل بود !
پس از تعویض فیوز و ptc تلویزیون را بستم و منتظر تحویل آن از سوی پیرزن شدم ...
ایشان آمدند و تلویزیون را روشن دیدند ، داشت با کنترل تمام کانال ها رو تست می کرد که آیا می گیرد یا خیر ! حدود بیست دقیقه ای کانالها رو پایین و بالا می کرد که آخر به زبان آمد و گفت : مادر این تلویزیون هنوز ایراد داره ... گفتم چطور مگه ، این که روشنه و داره کار می کنه ....
گفت : نه مادر بعضی از کانالهاش تصویرش نصفه است ! (منظور سیاه بودن بالا و پایین تصویر بود که در فیلم های شش و هشت میلی صدا و سیما پخش میشد )
گفتم این ایراد ندارد ، آرم در جای خودش قرار داره و این مورد به دلیل پخش فیلم های خود صدا و سیما است ! تقریبا نیم ساعتی بود که داشتم توضیح میدادم و حتی تلویزیون های دیگر را نیز نشان دادم و گفتم اینها هم همین طوری هستند .... ولی فایده ای نداشت !!!
گفت نه مادر ، تا قبل از اینکه من تلویزیون رو بیارم اینجا همه کانال ها تصویرشون کامل بود
خلاصه سرتون رو درد نیارم ، گفتم باشه حق با شما ، بشین تا درستش کنم ، حدود یکساعتی گذشت و من بدون اینکه تلویزیون رو باز کنم ، تصاویر و فیلم های پخش شده صدا و سیما کامل شد و من هم تست کردم و تحویل دادم .....
البته بعد از این موضوع چندبار دیگر با این مورد مواجه شدم و هر دفعه نیز یاد آن روز (پیرزن) افتادم و بدون اینکه حرفی به مشتری بزنم ، تلویزیون رو تحویل دادم و گفتم خودش خوب میشه ...
تا خاطره ای دیگر خدانگهدار



باسلام


فیلم جومونگی مستندی رو میذاشتی میزدی بهAv تحویل میدادی حالا میبرد میاورد میگفت ننه چرا تو خونه ما جومونگ نشون نمیده؟:100::0034::24::shad1:

pal-electronic
16th November 2011, 17:43
خاطره ای دیگر ....
سلام
مغازه ای داشتم که درب آن شیشه ای بود (سکوریتی ) ! ........
یک روز آنقدر درب را تمیز کرده بودم که فکر میکردی اصلا دری وجود ندارد .... در آن روز یک تلویزیون برای تعمیر آورده بودند ، و ایراد آن این بود که بر اثر ضربه و افتادن از میز تلویزیون لامپ تصویر شکسته بود که لامپ آن را تعویض کردم و مشتری برای تحویل آمد !!!
هزینه تعمیر را حساب کرد (فکر کنم حدود 50 هزار تومان شده بود ) تلویزیون را بلند کرد و به سوی در روانه شد .....!!!!...... خوردن به در همانا ، شکستن شیشه همانا ، افتادن تلویزیون از دست آن همانا ، شکستن قاب و مجددا لامپ تصویر هم همانا .......

نکات جالب قضیه : من خدمت مشتری عرض کردم که این تلویزیون ارزش تعویض لامپ ندارد و اگر یکی دیگر تهیه کند بهتر است ، ولی توجهی نکرد !
اون بیچاره یک پنجاه هزار تومان هزینه تعویض لامپ رو داد ، 110 هزار تومان هم هزینه شیشه مغازه من رو داد ، تلویزیون رو هم با همان شرایط داد به من و رفت .
نکته جالب دیگر اینکه : این بنده خدا برای ورود به مغازه درب را با دست خودش بازکرد و بست .... ولی هنگام رفتن یادش رفت که دری وجود دارد ...
من مدار ان را به رسم یادبود تا کنون در مغازه نگه داشتم !

pal-electronic
16th November 2011, 17:56
خاطره ای دیگر .....
همانگونه که دوستان مستحضر هستید ، برخی مشتری ها وقتی دستگاهی برای تعمیر می آوردند ، مواردی را ذکر می کنند که کمی خنده دار و کمی هم برای ما تعمیرکاران اعصاب خورد کنی است !
به طور مثال : می گویند آقا این دستگاه هیچ مشکلی ندارد ، فقط روشن نمی شود ! (پس چرا به تعمیرگاه آوردی ؟ برای تفریح ؟ )
مثال دوم : دستگاه ما روشن نمی شود ، شاید سیم داخلش قطع شده باشد !
روزی در حال تعمیر دستگاهی بودم که خوب سرکارم گذاشته بود و عیبش نا مشخص بود ! در همان هنگام که اعصابم از تعمیر این دستگاه به هم ریخته بود ، یک تلویزیون برای تعمیر آوردند که روشن نمی شد ....
داشتم برای صاحب تلویزیون قبض می نوشتم که گفت : آقا بی زحمت همین الان بازش کن ، شاید یک سیمش قطع شده باشه ....
من هم دستگاه خودم رو کنار گذاشتم ، تلویزیون آن را روی میز کار قرار دادم و کشوی ابزار را باز کردم و گفتم ، این ابزار ، این هویه و سیم لحیم ، این تلویزیون ، و این هم شما .....
لطفا تلویزیون رو باز کنید و سیم را وصل کنید و خودم از مغازه بیرون رفتم .....
چند لحظه بعد که عصبانیتم فروکش کرد ، آمدم مغازه و با مشتری حدود ده دقیقه ای خندیدم ...

pal-electronic
16th November 2011, 18:24
خاطره ای دیگر ......
سلام
همانگونه که اطلاع دارید ، شغل های خدماتی همانند شغل تعمیر کار تلویزیون ، که بیشتر با اجرت سرو کار دارند ، و برای این کار نرخ دستمزدی مصوب شده است که مثلا : تعمیر تلویزیون 21 اینچ 12000 تومان است !
اما متاسفانه فرهنگ بدی که در ایران حاکم است ، این اجازه را به ما نمیدهد که با مردم (مشتری ) رو راست باشیم و در نتیجه باید حتما دروغی در صحبت های خود بگوییم ....
به طور مثال : اگر تلویزیونی که کلا خاموش است و ایراد آن با تعویض فیوز حل شود که نمیشود به طور صریح به مشتری گفت و حق و دستمزد واقعی خود را بگیریم .... به نظر شما آیا میشود به مشتری گفت که : اجرت 12000 تومان بعلاوه 500 تومان فیوز میشود 12500 ؟؟؟
طبعا مشتری همچین پولی برای تعویض فیوز نمی دهد !
البته عرایض من در مورد یک خاطره است نه ادامه این بحث ! (این بحث خیلی مفصل است و اگر بخواهیم ان را ادامه دهیم باید یک تاپیک جداگانه برایش باز کنیم )

شروع خاطره .....
پیرو عرایض بالایی ، مشتری ها پس از تعمیر دستگاه ، سوالی می کنند که دستگاه چه ایرادی داشت ؟ و علیرغم اینکه نمیتوان رو راست بود ، باید نام برخی از قطعات را برد ...
روزی یک تلویزیون تعمیر کردم و مشتری برای تحویل آن آمد ، در مورد عیب دستگاه و اینکه چه قطعاتی تعویض شده است سوالی کرد ، که من در پاسخ گفتم ، مهم درست شدن تلویزیون بود که درست شد ، بی جهت سوال نکنید که مجبورم دروغ بگم ...
گفت چرا دروغ ؟ حدود یک ربعی داشتم داستان را برایش تعریف می کردم و در انتهای حرف های من ، یکبار دیگر گفت : حالا تلویزیون من چه قطعاتیش خراب بود ؟
من هم داغی اغلب قطعات را نگه داری می کنم ، مخصوصا آی سی های جانگل ، سیستم و ....
حدود 40 الی 50 قطعه بهش نشان دادم و گفتم اینها خراب بودند ..... و گفت : من که سر در نمیارم و نمیدانم این ها چی هستند !!!
من هم نه گذاشتم ، و نه برداشتم ، گفتم پس مرض داری سوال می کنی ؟ مرتیکه فلان فلان شده ، نیم ساعته وقت گذاشتم و دارم برات توضیح می دم ......

شهریار
16th November 2011, 19:00
خاطره ای دیگر ......
سلام
همانگونه که اطلاع دارید ، شغل های خدماتی همانند شغل تعمیر کار تلویزیون ، که بیشتر با اجرت سرو کار دارند ، و برای این کار نرخ دستمزدی مصوب شده است که مثلا : تعمیر تلویزیون 21 اینچ 12000 تومان است !
اما متاسفانه فرهنگ بدی که در ایران حاکم است ، این اجازه را به ما نمیدهد که با مردم (مشتری ) رو راست باشیم و در نتیجه باید حتما دروغی در صحبت های خود بگوییم ....
به طور مثال : اگر تلویزیونی که کلا خاموش است و ایراد آن با تعویض فیوز حل شود که نمیشود به طور صریح به مشتری گفت و حق و دستمزد واقعی خود را بگیریم .... به نظر شما آیا میشود به مشتری گفت که : اجرت 12000 تومان بعلاوه 500 تومان فیوز میشود 12500 ؟؟؟
طبعا مشتری همچین پولی برای تعویض فیوز نمی دهد !
البته عرایض من در مورد یک خاطره است نه ادامه این بحث ! (این بحث خیلی مفصل است و اگر بخواهیم ان را ادامه دهیم باید یک تاپیک جداگانه برایش باز کنیم )

شروع خاطره .....
پیرو عرایض بالایی ، مشتری ها پس از تعمیر دستگاه ، سوالی می کنند که دستگاه چه ایرادی داشت ؟ و علیرغم اینکه نمیتوان رو راست بود ، باید نام برخی از قطعات را برد ...
روزی یک تلویزیون تعمیر کردم و مشتری برای تحویل آن آمد ، در مورد عیب دستگاه و اینکه چه قطعاتی تعویض شده است سوالی کرد ، که من در پاسخ گفتم ، مهم درست شدن تلویزیون بود که درست شد ، بی جهت سوال نکنید که مجبورم دروغ بگم ...
گفت چرا دروغ ؟ حدود یک ربعی داشتم داستان را برایش تعریف می کردم و در انتهای حرف های من ، یکبار دیگر گفت : حالا تلویزیون من چه قطعاتیش خراب بود ؟
من هم داغی اغلب قطعات را نگه داری می کنم ، مخصوصا آی سی های جانگل ، سیستم و ....
حدود 40 الی 50 قطعه بهش نشان دادم و گفتم اینها خراب بودند ..... و گفت : من که سر در نمیارم و نمیدانم این ها چی هستند !!!
من هم نه گذاشتم ، و نه برداشتم ، گفتم پس مرض داری سوال می کنی ؟ مرتیکه فلان فلان شده ، نیم ساعته وقت گذاشتم و دارم برات توضیح می دم ......



باسلام
جناب پناهی این ماجرایی را که تعریف کردید و همه ما با آن دست به گریبانیم
مرا به یاد خاطره ای انداخت
ماه رمضان بود و داشتم رادیو گوش می کردم
حاج آقایی که داشت مفصلا راجع به اعمال روزه و ... سخنرانی می کرد
روزه را همانند بادکنکی مثال زده بود
می گفت روزه مثل بادکنک می ماند و هرچه دروغ بگویید و غیبت کنید و...
مثل سوزنی می ماند که درون بادکنک فرو می برید و باد آن را خالی می کنید
شب که می روید خانه می بینید بادکنک شما باد ندارد
در هین حین هم گل فروشی زنگ زد و گفت:
حاج آقا کار ما فروش گل است و اگر دروغ نگوییم اصلا کاسبی ما نمی چرخد
حالا حاج آقا چی جواب دادند را ما کاری نداریم چونکه از بحث ما جداست
اما من پیش خودم فکر کردم که اینها برای چی دروغ می گویند
همه شغلی را دیده بودیم به دروغ متوصل شوند
اما این یکی برای من کمی عجیب بود

M_Repair
16th November 2011, 19:04
باسلام


یه کامپیوتری نزد من آوردند و گفتن وقتی این کامپیوتر کارمیکنه هی صدای بپ بپ ازداخلش میادگفتم یعنی چی صدای بپ بپ میاد؟گفتم احتمالا ترافیکه بوق میزنن راه روبازکنن:24::0034:

خلاصه من این کیس رو وصل کردم دیدم موقعی که روشنش میکنم بالا میاد و هی بوق اخطار میزنه و با بررسی بوق های که میزد احتمال به حرارت سی پیو پی بردم کیس رو خاموش کردم بست های نگه دارنده فن سی پی رو بازکردم دیدم اصلا تکون نمیخوره انگار نه انگارکه بستی بازکردم خلاصه مجبور شدم مادربرد رو بازکنم نیم رخ به داخل هد سینگ نگاه کردم دیدم مایع سیاهی دیده میشه بعدبایه مکافاتی من اینو بازکردم دیدم یک کیلو چسب دوقولو ریخته اندشاکی شدم گفتم مرد حسابی مگه میخواستی سوراخ تانکی سدی بگیری این چه وضعیه؟درپاسخش جواب داد بابا من اینو بازکردم دیدم اون چسبی که خودشون زده بودن نچسبیده بود شل بود و سفید گفتم حتما خراب شده اینو ریختم محکم بچسبه.:24:خلاصه اینو من بازکردم باکاردک قشنگ تمیزکردمو تحویل دادم ورفت کلی هم خندیدم.

اسلامی
10th December 2011, 04:03
با درود خدمت همه همکاران : میخواستم قضیه تعمیرکار شدنمو براتون بگم که خالی از لطف هم نیست الان 30 سال دارم تابستونه 13 سال پیش جمعه ظهر بود منو برادرکوچکترم با هم دعوای شدیدی کردیم الان حضور ذهن ندارم که به خاطر چی دعوا کردیم خلاصه بابام عصبانی شدو منو کتک زد بعد هم از خونه انداختم بیرون تو کوچه ها ول میگشتم که یه ان چشمم خورد به یه تعمیرگاه رادیو تلویزیون ناخداگاه رفتم پیش تعمیرکارو بهش گفتم شاگرد نمیخوایی گفت چرا فقط فردا باباتو بیار تا باهاش صحبت کنم عصر دور از چشم بابام اومدم خونه و الکی خودمو زدم به خواب که بهم چیزی نگه یک ساعتی بعد بلند شدم از بابام عذر خواهی کردم بعد جریانو بهش گفتم اونم قبول کرد فرداش با بابام رفتیم پیشش باهاش صحبت کردیم اونم قبول کرد از همون لحظه شروع به کار کردم البته ادامه تحصیل هم دادم خلاصه این بود ماجرای تعمیر کار شدن ما - باز هم ببخشید که پر حرفی کردم

moniri
10th December 2011, 21:51
با سلام خدمت همه دوستان و اساتيد عزيز
حالا كه همه از بخش تعميرات الكترونيك خاطره تعريف كردن من هم تصميم گرفتم از بخش خودرو خاطره بگم كه الكترونيك‌كارا فكر نكنن فقط خودشون بلدن خاطره بگن!!!
من كارم نصب گاز هست و البته تعميرات خودرو و دياگ و ...
خاطره‌اي كه مي‌خواهم تعريف كنم مثل بيشتر دوستان مربوط به شروع كردن اين شغل هست
اول بگم كه من 30 سالمه و از 20 سالگي كه به طور جدي كار كردن رو شروع كردم حدود 10 تا شغل عوض كردم تا حدود 4 سال پيش كه از كار بيكار شده بودم و چند وقتي بود مسافركشي مي‌كردم و زندگيم خيلي سخت مي‌گذشت
به پيشنهاد يكي از دوستان پرايدم رو بردم براي نصب گاز مايع كه نصاب گاز گفت برو عصري بيا ماشينو ببر ولي من قبول نكردم و به هر بهونه‌اي بود موندم و نگاه كردم، ديدم نصب گاز اصلاً كار سختي نيست و فرداش كه جمعه بود كل سيستم گاز رو باز كردم و دوباره خودم نصب كردم و روز بعد هم يه مغازه اجاره كردم و شروع كردم به نصب گاز و چند وقت بعد هم باطري سازي و برق و دياگ و ...
تا الان كه خدا رو شكر انقدر مشتري دارم كه اصلاً وقت سرخاروندن هم ندارم
الان كه داشتم اين پست رو تايپ مي‌كردم به اين فكر كردم كه با اين وضع بنزين و گاز و گروني اگه هنوز هم مجبور بودم مسافركشي كنم... فكرشم برام سخت و دردناكه
همگي موفق و مويد باشيد

شهریار
25th February 2012, 18:01
باسلام و خسته نباشید
از اتفاقی که همین چند روز پیش اتفاق افتاد می خواهم برای شما صحبت کنم
خدمت دوستان عرض کنم که حدود 2 هفته پیش یک تلویزیون پلاسما 42 سامسونگ
جهت تعمیر آوردند که بعد از عیب یابی مشخص شد
پنل ضربه کوچکی خورده و هوا کشیده است
چند جایی قیمت گرفتیم دیدیم با توجه به افزایش قیمت دلار قیمت پنل خیلی بالا رفته است
به صاحب دستگاه پیشنهاد دادم مدتی صبر کند تا دلار ثابت شود بلکه قیمت پایین بیاید
صاحب دستگاه هم قبول کرد و بنا بر این شد که دستگاه را مجددا ببرد
و مجددا با هماهنگی دستگاه را بیاورند تا دیروز
دیروز زنگ زدند و گفتند که در مجاورت منزل ایشان خانه ای در دست احداث بود
که در این خانه در دست احداث دیواری بنا کرده بودند که به عللی این دیوار خراب می شود
یکی از آجرها از طریق لوله بخاری وارد منزل ایشان می شود
و از همان طریق وارد اتاق شده و مستقیما هم می خورد روی سر همین تلویزیون
ایشان هم از فرصت استفاده و اعلام می کنند که تلویزیون سالم بوده
خلاصه ساختمان مجاور بیمه بوده و کارشناسان آن آمدند و خسارت را متقبل شدند
لازم به ذکر است که ساختمان ایشان نیز سه طبقه بوده
و ایشان در طبقه همکف زندگی می کردند
حال بنظر شما این سرنوشت است
یک آجر از ساختمان همسایه و از طبقه سوم بیاید توی سالن طبقه همکف
آنهم صاف بخورد روی سر تلویزیونی که حدود 700000 تومان هزینه داشته
شما اسم این را چی می گذارید؟

barrdia12q
25th February 2012, 19:16
باسلام و خسته نباشید
از اتفاقی که همین چند روز پیش اتفاق افتاد می خواهم برای شما صحبت کنم
خدمت دوستان عرض کنم که حدود 2 هفته پیش یک تلویزیون پلاسما 42 سامسونگ
جهت تعمیر آوردند که بعد از عیب یابی مشخص شد
پنل ضربه کوچکی خورده و هوا کشیده است
چند جایی قیمت گرفتیم دیدیم با توجه به افزایش قیمت دلار قیمت پنل خیلی بالا رفته است
به صاحب دستگاه پیشنهاد دادم مدتی صبر کند تا دلار ثابت شود بلکه قیمت پایین بیاید
صاحب دستگاه هم قبول کرد و بنا بر این شد که دستگاه را مجددا ببرد
و مجددا با هماهنگی دستگاه را بیاورند تا دیروز
دیروز زنگ زدند و گفتند که در مجاورت منزل ایشان خانه ای در دست احداث بود
که در این خانه در دست احداث دیواری بنا کرده بودند که به عللی این دیوار خراب می شود
یکی از آجرها از طریق لوله بخاری وارد منزل ایشان می شود
و از همان طریق وارد اتاق شده و مستقیما هم می خورد روی سر همین تلویزیون
ایشان هم از فرصت استفاده و اعلام می کنند که تلویزیون سالم بوده
خلاصه ساختمان مجاور بیمه بوده و کارشناسان آن آمدند و خسارت را متقبل شدند
لازم به ذکر است که ساختمان ایشان نیز سه طبقه بوده
و ایشان در طبقه همکف زندگی می کردند
حال بنظر شما این سرنوشت است
یک آجر از ساختمان همسایه و از طبقه سوم بیاید توی سالن طبقه همکف
آنهم صاف بخورد روی سر تلویزیونی که حدود 700000 تومان هزینه داشته
شما اسم این را چی می گذارید؟


اسم اين را ميزارم حرام خوري . خدا هركي رو يه جور امتحان ميكنه. شايد تو هم از خيابان رد بشي ببيني يه بسته تراول افتاده رو زمين . ميگي قسمتم بوده.

TuneUp_Vahab
25th February 2012, 20:43
سلام دوستان :

بنده هم يه خاطره تلخي رو كه واسم پيش اومده بود تعريف كنم .
حدود 16 سال پيش رفته بودم مشهد جهت زيارت امام رضا ، بعد به سعدي هم سر زدم ديدم يه اهمتر ديجيتالي به نام كيس ژاپني سفيد رنگ تو ويترين يكي از مغازه ها گذاشتن . رفتم داخل و در مورد قيمت و امكاناتش پرسيدم . ولتاژ ، اهم ، آمپر اتوماتيك ، به دلم نشست و 60 هزار تومان ناقابل كه اون موقع پول زيادي بود خريدم و برگشتم به شهر خودم . روز بعد اول صبح رفتم مغازه همان موقع هم يه مشتري اومد و گفت يه تلويزيون دارم كه تصوير نداره ، گفتم بياره . آورد ديدم لامپيه از اون قاب كمدي هاست . بازش كردم تا چك كنم سيم اهمتر را دستم گرفته بودم تا سلكتور اهمتر را به ولتاژ تغيير بدم از ناقافلي يكي از سيمهاش افتاد روي هاي ولتاژ و سنگ كوب كردن اهمتر هم همان . انقدر ناراحت شدم و تلويزيون رو بدون اينكه تعميرش كنم تحويلش دادم .

m.aminifar
26th February 2012, 00:46
دوست عزیز سلام
جالب بود
ولی نتیجه می گیریم که مسواک صرفا برای شستشوی دندان ساخته نشده است ! در حال حاضر بیشترین مصرف را در امور تعمیراتی دارد !
موفق باشید



سلام:منم با نظر شما موافقم مسواک کارایی زیادی داره ولی باید از مسواک خوب استفاده کرد من که ار (ORAL -B)برای کاراستفاده میکنم که قیمتش هم 6000هزار تومان :10:ولی برای دندونام ازمسواک 500تومانی استفاده میکنم:0034:

شهریار
26th February 2012, 17:00
باسلام
حدود 15 سال پیش یادم می آید یک پخش ماشین برای تعمیر آوردند
موضوع مال زمانی است که پخش مونو و استریو در بازار بود
خلاصه این پخش را آوردند برای تعمیر با عیب یابی مشخص شد آی سی صوت سوخته
آی سی را عوض کردیم و مشتری آمد برایش تست کردیم بهش دادیم برد
بهش هم گفتم آی سی آمپلی فایر هیچ ضمانتی ندارد
رفت و بعد نیم ساعت برگشت پخش صدا نداشت و آی سی سوخته بود
مجددا آی سی را عوض کردم و سیم کشی پخش را برایش مشخص کردم رفت
مجددا نیم ساعت دیگر برگشت و دوباره آی سی سوخته بود
سرشما را درد نیاورم در یک روز 4 تا آی سی برای ایشان عوض کرد
هر دفعه هم که می آمد توضیحات بیشتری برای نصب به ایشان می گفتم
دست آخر به ایشان گفتم این پخش را روی چه ماشینی می بندید
گفتند روی ماک
گفتم بنده خدا شما صد تا آی سی را هم که عوض کنم می سوزانید
گفت برای چه
گفتم بخاطر اینکه برق ماک برعکس است
سیم کشی این ماشین ها متفاوت است بخاطر اینکه
بدنه این ماشین ها مثبت است و سیم کشی ها منفی
البته لازم به ذکر است که هر دفعه پول کمتری از ایشان می گرفتم
بار چهارم فقط پول آی سی را گرفتم

TuneUp_Vahab
26th February 2012, 17:44
سلام دوستان :

حالا كه بحث پخش پيش اومد يه خاطره شيرين البته يه حالگيري موقت از مشتري به يادم اومد .
12 الي 13 سال پيش يه روز يكي از مشتريانم كه خيلي وسواس داشت و به هر تعميركاري جهت تعمير وسايلشون مراجعه نميكردند ، اومد البته از شهري به شهر ديگر .
اون موقع تويتا نواري داشت و پخشش خراب شده بود اون هم پخشي بود كه نوار از طول به جانواري ميخورد . بلاخره كوتاهش كنم بازش كردم و دل و روده پخش رو ريختم رو ميز كارم و ماجرا از اينجا شروع ميشه . يك لحظه دستمو گذاشتم زير چونه ام و به فكر فرو رفتم و مثلا نگران چيزي بودم . مشتريه طاقت نياورد و پرسيد چيه چي شده آقاي فلاني ؟ گفتم : اين پخشو بدون اينكه بهش توجه كنم همه جاشو باز كردم حالا چطوري جمعش كنم ؟ گفتنم همان و سست شدن پاهاش همان . سريع رفت بيرون و تكيه به ديوار نشسته زمين و آنچنان عرقي كرده انگار آب پاشيدن روش ، با دو دستش به پاهاش ميزد و ميگفت بدبخت شدم ! حالا چه خاكي به سرم بريزم ! اين چه كاري بود كه كردم ! و ... داشت سكته ميكرد . ترسيدم كه نكنه كار دستش بده ، بلندش كردم و گفتم بابا بيخيال ، شوخي كردم بيا برات درستش ميكنم .
از دستش گرفتم و داخل مغازه ام اوردم و آب بهش دادم بعد از اينكه حالش كمي بهتر شد با لرزش صدا و لبي خندان گفت ميدونستم كه اشتباهي نيومده بودم ميدونستم .
كمي طولاني شد عذر مي خوام .

شهریار
29th February 2012, 16:34
باسلام و خسته نباشید
جای شما خالی چند وقت پیش رفته بودیم عروسی
در مجلس نشسته بودیم داشتیم از خودمان پذیرایی می کردیم
دوستی به من نزدیک شد و گفت مرا می شناسید؟
حقیقتا نگاهش کردم اما چیزی را بیاد نیاوردم
گفت یادته سال گذشته پخش برای تعمیر آورده بودم و آن را تعمیر کردی
و آمدم درب مغازه حتی برایم بستی روی ماشین اما گفتم پولش را بعدا می آورم
شما هم پخش را از روی ماشین باز کردی و بهم ندادی
شکل و شمایل طرف را که بیاد نیاوردم اما پخش را خوب بیاد آوردم و او راست می گفت
بعدا گفت اگر آن پخش را بهم داده بودی تا حالا پولش را آورده بودم داده بودم
بعد هم گفت من دایی عروس هستم
من در جواب او گفتم:
من از این می ترسیدم که پخش را بهت بدهم اما کار به جایی برسد که شما
بخاطر این پخش توی عروسی خواهر زاده ات هم دیگر نیایی
لازم به ذکر است که این پخش مذکور هم دیگر دارد نفس های آخر را می کشد
چون اکثر قطعات آن مصرف شده و دیگه چیزی بدرد بخور ندارد

M_Repair
29th February 2012, 17:40
:24::24::24::24::24::24:

barrdia12q
1st March 2012, 10:54
سلام به همه دوستان خوب کیانستی
من تعمیرکار نیستم ولی یه خاطره جالب دارم که حیفم اومد تعریفش نکنم.
چند وقت پیش گوشی خانمم که مدل s500 بود از دستش افتاد و ال سی دی آن خراب شد و پیش هر تعمیرکاری بردمش گفت کامل باید عوض بشه و قیمتش هم حدود 25000 تومنه. من بیخیال شدم و از خانمم خواستم با همین سرکنه. چند روز گذشت و ایندفعه سوکت شارژش هم خراب شد. خانمم هم با عصبانیت گوشی رو پیش من انداخت. من خودم دست به کار شدم و با یک مسواک سوکت را تمیز کردم . شارژر را به اون زدم دیدم درست شده. دل و جرات پر کردم و گوشی رو باز کردم و ال سی دی رو هم کمی دست کاری کردم و بعضی از اتصالات رو که از اونا هیچ سر در نمی اوردم را با مسواک پاک کردم. زدم جا و گوشی رو روشن کردم در عین ناباوری دیدم درست شده. به خودم می بالیدم. تا الان هم خراب نشده.
البته جاالبی خاطره اینجاست که چند روز دیگه دی وی دی رایتر لب تابم خراب شد و دیگر خیلی از دی وی دی ها را نمی خوند باز دست به کار شدم و مسواک سحرآمیز را آوردم و با آن لنز و ... را به حساب خودم تمیز کردم. اما ایندفعه خیت بالا اوردم و همون یه ذره کارایی که هم داشت ازبین رفت و سر گذاشت خوابید.
این هم خاطره ما انشاالله که خوشتون اومده باشه

شهریار
22nd May 2012, 17:11
باسلام
دیشب یک مشتری داشتیم که یک پخش برای تعمیر آورده بود
ما هم طبق معمول کاری خودم به ایشان گفتم فردا شب که امشب باشد تماس بگیرند
امروز صبح آمدند درب مغازه و گفتند پخش درست شده یانه؟
من هم گفتم که هنوز باز نشده و انشاالله شب تشریف بیاورید
گفتند اگر نمی رسید تا ببرم جای دیگری
خدمتشان عرض کردم اگر می خواهید پخش را هم ببرید اشکالی ندارد
اما حکایت شما مثل حکایت شخصی است که پارچه ای برای دوخت پیش خیاط برده
دیدم لبخندی زد گفتم حتما شنیدید که لبخند میزنیدگفت نه
حکایت را برای شما دوستان هم تعریف می کنم جالب است
می گویند روزی شخصی پارچه ای برای دوخت پیش خیاط برد
خیاط گفت چهار روز دیگر آماده است
مرد گفت اشکالی ندارد اما من اگر چهار روز دیگر آمدم هی بهانه نیاورید
بگویید نمی دانم برقمان قطع بود و یا سوزن شکست و نخ تمام کردم و چرخ خراب بود و
بعد گفت اصلا بده من بده من نمی خواهم بدوزی
بنده خدا چیزی نگفت و رفت
البته پخش آن را هم همین الان درست کردم
چون اگر این پخش را امشب بهش ندهم حکایت برعکس می شود

modern
4th July 2012, 12:26
باعرض سلام بنده خاطرات زیادی دارم سعی میکنم همشو براتون بگم.10سال پیش شاگردی داشتیم به نام آقا مجتبی روز اولی که اومده بود واسه کارآموزی ازش پرسیدیم آقا مجتبی تاحالا کار تعمیرات کردی؟طفلی روش نشد بگه نه گفت آره1سالی کارکردم واردم.یه شاسی تلویزیون دادیم دستشو گفتیم آقا مجتبی این خازنو از روشاسی بکش جاش این خازن نورو بزن.رفتم سر کارخودم بعد از چند دقیقه یه نگاهی به آقا مجتبی کردم دیدم یک پیچ گوشتی2سوی بزرگ برداشته کرده زیر خازن داره خازنو میکنه. گفتم داری چکار می کنی گفت شما گفتی اینو بکش!!حالا این آقا مجتبی واسه خودش تعمیرکار نصبتا خوبی شده.

modern
5th July 2012, 18:48
با سلام.یک خاطره جالبه دیگه ای که دارم مربوط به 15 سال پیش میشه.من شاگرد مغازه استادم بودم.یک روز پیرمردی یک تلویزیون14" سیاه سفید آورده بود که روشن نمیشود.اونو باز کردیم دیدیم مقاومت آجری 100k سوخته.بهش گفتم حاجی جان مقاومت آجری 100 کیلوش سوخته.نداریم اگر عجله داری میتونی خودتون بری مغازه قطعات فروشی خیابان بالایی بگیرید بیاوری من عوض کنم.بنده خدا عجله داشت گفت بله بله.الان میرم با موتور اومدم حتما سنگینه وانت بگیرم برم بیارمش؟!!!

modern
5th July 2012, 19:17
سلام این خاطره که میخوام واستون تعریف کنم واسه یکی از همکارانمون 10 سال پیش اتفاق افتاده بوده .میگفت یک روز یک تلویزیون 21" آیوا واسه تعمیر آوردند که شاسی اون قطعی ریزی داشت.شاسی رو که کمی خم میکردی تلویزیون روشن میشدوقتی ولش میکردی خاموش میشود.2.3 روزی الافش شدم.بیچارم کرد نتونستم قطعی یا شکستگی که داشتو پیدا کنم.مشتری داشت شاکی میشد.حوصلم سر رفته بود.توفکر بودم که نگام به پسر بچه مغازه بغلیمون افتاد که داشت به کش شلوار ورزشش ور میرفت.ناگهان فکری به زحنم رسید.پریدم مغازه خرازی اون طرف خیابون نیم متر کش شروال گرفتم اومدم مغازه شاسی تلویزیونو محکم بستمش وروشن کردم دیدم بسیار عالی داره کار میکنه .تکونش دادم دیدم مشکلی نداره.خیالم راحت شد درشو بستم.به مشتری زنگ زدم گفتم تلویزیونتون آماده.بنده خدا کلی تشکر کرد اومد گرفت ورفت. 2سال گذشت این موضوع داشت فراموشم میشد تا اینکه یک روز توی سوپر لبنیاتی اون بنده خدا رو دیدم.اومد پیشم گفت سلام آقا جواد تلویزیونی که 2سال پیش اوردم زحمتشو کشیدی درست کردی یادته.گفتم آره چطور مگه گفت دیشب نصف های شب بود پسرم داشت مسابقه فوتبال تماشا میکرد. گفت بابا یک لحظه صدای تقی از داخل تلویزیون اومد وتلویزیون خاموش شد.اینو که گفت یاد کش شلواره افتادم روم نشد به بنده خدا بگم از چه روشی استفاده کرده بودم.بهش همونی گفتم که اکثر ما تعمیرکارا واسه توجی کردن مشتری میگیم.گفتم حتما نوسانات برق داشتی.شب ولتاژ برقتون کم وزیاد شده تلویزیون سوخته فردا بیارید سریع واستون ردیف کنم!!تو دلم گفتم عجب کش خوبی بوده2سال کار کرده!!

masoudsys
4th September 2012, 19:54
سلام:من 1 تلوزیون که مشکل پاور داشت تعمیر کردم. اب داخل دستگاه ریخته شده بود.مشتری اظهار داشت که صدای انفجار داشته و بعد خاموش شده.منم ترکیدن خازن ها رو توضیح میدادم که با عصبانیت گفت:از خونه بیرونش میکنم مفت مفت میخوره حالا هم تلوزیون میترکونه. من که جا خورده بودم گفتم کی؟ کفت راستی تو خواهر زن منو از کجا میشناسی؟خلاصه نمیدونستم بخندم یا اونو توجیح کنم...

شهریار
1st February 2013, 21:25
خواب
تعمیرکارجماعت بنظر من به دو دسته تقسیم می شوند
1-آنهایی که اصلا خوابشون نمی برد
2-آنهایی که خواب زیاد می بینند
یادم می آید یک زمانی روی یک تلویزیون کار میکردم
مارکش چه بود و عیبش چه بود را کاری نداریم
خلاصه این تلویزیون یک چند روزی ما را اذیت کرد و به هیچ وجهی رفع عیب نمی شد
هر ترفندی بلد بودیم روی این تلویزیون پیاده کردیم
حتی می خواستیم عیب را دور بزنیم و با تغییرات درستش کنیم
نشد که نشد
یک شب خوابیده بودم و خواب تلویزیون را دیدم
دیدم دارم روی همان تلویزیون کار می کنم
عیب دستگاه را توی خواب دیدم
هنوز صبح نشده از خانه زدم بیرون رفتم در مغازه
همان قطعه را عوض کردم و با ناباوری دیدم تلویزیون راه افتاد
این یکی از عجایبی بود که من با چشم خودم دیدم

Arash_323
2nd February 2013, 13:00
سلام

چند وقت پیش دم مغازه بودم که یه نفر کیس کامپیوترش رو آورد تا براش درستش کنم خیلی هم عجله داشت!
منم بهش گقتم چند لحظه تشریف داشته باشین تا ببینم مشکلش چی هست؟
خلاصه بعد از معاینه معلوم شد مشکل نرم افزاری هست و باید ویندوز عوض بشه
به مشتری که آدم میانسالی بود گفتم ویندوز سیستمتون باید عوض بشه
مشتری به من گفت آها ویندوزش سوخته قیمتش چنده؟؟!!!
منم به سختی جلو خودم گرفتم تا نخندم و به طرف توضیح بدم که ویندوز نرم افزار هست و هیچ وقت نمیسوزه!

sorena1385
11th May 2013, 00:42
باسلام
بحث برق گرفتن شد
یک روز یادم می آید داشتم لامپ تصویر تلویزیون پارس 26 قدیمی را باز می کردم
چون حجم این تلویزیون زیاد بود و فضای زیادی برای باز کردن احتیاج داشت
روی زمین اینکار را داشتم انجام می دادم
برق ذخیره لامپ را هم تخلیه کرده بودم
اما در حین کار دستم ناخودآگاه خورد به جای های ولتاژ روی لامپ
چنان برقی مرا گرفت و مرا پرت کرد به عقب و سرم خورد به درب مغازه
شاید بگویم در حدود 10 دقیقه ای منگ شده بودم و هیچی نمی فهمیدم
و مثل فیلم های کارتونی گنجشک ها بالای سرم می چرخیدند


ممنون از خاطرات خوبتان.

sorena1385
11th May 2013, 00:49
سلام به همه دوستان.
من تازه عضو شد و علاقه زیادی به الکترو نیک (رادیو -تلویزیون و کامپیوتر و...)دارم و اومدم تعمییر کاری یاد بگیرم یعنی یک جوایی کار آموزم و میخوام کمکم کنید.الان هم اسکنری دارم که خراب شده ونمی تونم راهش بندازم.

ASHKAN-NO
11th May 2013, 00:54
سلام به همه دوستان.
من تازه عضو شد و علاقه زیادی به الکترو نیک (رادیو -تلویزیون و کامپیوتر و...)دارم و اومدم تعمییر کاری یاد بگیرم یعنی یک جوایی کار آموزم و میخوام کمکم کنید.الان هم اسکنری دارم که خراب شده ونمی تونم راهش بندازم.


درود
عزیز به سایت بزرگ کیانست خوش امدید
برای سوال خود می توانید از لینک زیر استفاده کنید
و در این بخش تاپیک جدید زده و سوال خود را در مورد
اسکنر مطرح کنید
موفق باشید.
بخش پرسش و پاسخ اسکنر و دستگاه های کپی و ... (http://kiansat.kim/forumdisplay.php?f=1144)

شهریار
26th May 2013, 15:34
با سلام
جناب گلستان تجربه ای از تعمیر پخش ماشین روی ماشین سنگین عنوان کردند که مرا یاد خاطره ای انداخت
سالها پیش شخصی یک پخش ماشین برای تعمیر آورده بود که آی سی صوت آن سوخته بود
خوب ما هم آی سی را عوض کردیم و پخش را تست کردیم و تحویلش دادیم و فکر می کنم آن موقع 4000 تومان از ایشان بابت تعمیر گرفتم. خلاصه این بنده خدا رفت و چند دقیقه بعد با پخش آی سی سوخته برگشت
مجددا ما آی سی را عوض کردیم و این بار سیم کشی های پخش را برایش مشخص کردیم و رفت و مجددا برگشت
خلاصه ما این آی سی را 4 یا 5 بار در یک روز عوض کردیم و هر دفع هم توضیحات بیشتری برای نصب بهش می دادیم
و هر دفعه هم تخفیف بیشتری بهش می دادم
البته آن موقع ها مثل حالا قطعات گران نبود و آی سی های مصرفی را معمولا من همیشه از هر کدام چند تایی خریداری می کردم
خلاصه اینکه مرحله آخر گفتم
این پخش را روی چه ماشینی می بندی؟
گفت روی ماک
گفتم بنده خدا این را قبلا می گفتی چرا که برق ماک برعکس است
جهت اطلاع دوستان عرض کنم که سیم کشی ماک برعکس ماشین های دیگر است
همه ماشین ها بدنه آنها منفی و سیم کشی مثبت دارند
ماک بدنه مثبت و سیم کشی منفی دارد

ali-por-56
28th October 2013, 23:38
با سلام خدمت تمام کیانستیها..... این خاطره مربوط به 25 سال پیش است . نمی دانم کار مشتری را طمعه یا اشتباه یا تعثب بذارم هنوز برام جالبه.... یک روزی درب تعمیرکاه باز شد مردی امد قبض رسید تعمیری رادیو ظبط سانیو را روی میز گذاشت هر چه گشتیم نبود . تاریخ قبض را دیدم مال 2 سال قبل بود اعتراض کردیم که تا حالا کجا بودی گفت زندان بودم حالا دستگاه میخواهم ... گفیتیم یک هفته وقت بده تا بگردیم دستگاه را پیدا کنیم... هرچه گشتیم نبود که نبود دیگه ناامید شدیم گفتیم چکار کنیم این بابا تازه از زندان ازاد شده شاید پولی نداره... یک ضبط دستی دوبانده ایوا داشتم خیلی تمیز بود تقریبن در حد اکبند بود .. گفتیم امد این را بهش میدم ... طرف امد ..گفتیم اقا هرچه گشتیم دستگاه شما پیدا نشد حالا جاش این دستگاه را ببر... طرف گفت این چیه دستگاه خودم بهتر بود ..هر کاری کردیم قبول نکرد گفت حالا که گم کردید دستگاه نو باید بدید ..گفتیم باشه اگر دستگاه پیدا نشد نو میدهیم..اقا دیگه داشت شر میشد باز هرجه گشتیم نبود که نبود ...دیگه دنبال دستگاه نو بودیم تا اینکه یک تلویزیون شابلورنس امد برای تعمیر یک خازن میجواستم رفتم انبار تلویزیون اوراقی را کشیم جلو یک ضبط افتاد پایین دیدم همان ضبط سانیو اقا بود نمیدانید چه قدر خوشحال شدم .. وقتی قبض را باز کردم دیدم توضیح قبض که داده بودم این بود...... به دلیل دستکاری شدید قابل ثعمبر نیست.... دستگاه خیلی کثیف بود فقط نصف روز روش کار کردم تمیزش کنم قاب را مسواک ریکا و اسپری کف برق انداختم .. وقتی امد دستگاه اوردم گفتیم همینه .. گفت بله پس ببر بنداز دور قابل تعمیر نیست ... حالا اون بود که التماس میکرد همان دستگاه قبلی را بگیرد ... اما چه فایده هنوز برام جالبه اسم این کار را چی بذارم با تقدیم و احترام به اساتید علی

شهریار
29th October 2013, 10:29
با سلام خدمت تمام کیانستیها..... این خاطره مربوط به 25 سال پیش است . نمی دانم کار مشتری را طمعه یا اشتباه یا تعثب بذارم هنوز برام جالبه.... یک روزی درب تعمیرکاه باز شد مردی امد قبض رسید تعمیری رادیو ظبط سانیو را روی میز گذاشت هر چه گشتیم نبود . تاریخ قبض را دیدم مال 2 سال قبل بود اعتراض کردیم که تا حالا کجا بودی گفت زندان بودم حالا دستگاه میخواهم ... گفیتیم یک هفته وقت بده تا بگردیم دستگاه را پیدا کنیم... هرچه گشتیم نبود که نبود دیگه ناامید شدیم گفتیم چکار کنیم این بابا تازه از زندان ازاد شده شاید پولی نداره... یک ضبط دستی دوبانده ایوا داشتم خیلی تمیز بود تقریبن در حد اکبند بود .. گفتیم امد این را بهش میدم ... طرف امد ..گفتیم اقا هرچه گشتیم دستگاه شما پیدا نشد حالا جاش این دستگاه را ببر... طرف گفت این چیه دستگاه خودم بهتر بود ..هر کاری کردیم قبول نکرد گفت حالا که گم کردید دستگاه نو باید بدید ..گفتیم باشه اگر دستگاه پیدا نشد نو میدهیم..اقا دیگه داشت شر میشد باز هرجه گشتیم نبود که نبود ...دیگه دنبال دستگاه نو بودیم تا اینکه یک تلویزیون شابلورنس امد برای تعمیر یک خازن میجواستم رفتم انبار تلویزیون اوراقی را کشیم جلو یک ضبط افتاد پایین دیدم همان ضبط سانیو اقا بود نمیدانید چه قدر خوشحال شدم .. وقتی قبض را باز کردم دیدم توضیح قبض که داده بودم این بود...... به دلیل دستکاری شدید قابل ثعمبر نیست.... دستگاه خیلی کثیف بود فقط نصف روز روش کار کردم تمیزش کنم قاب را مسواک ریکا و اسپری کف برق انداختم .. وقتی امد دستگاه اوردم گفتیم همینه .. گفت بله پس ببر بنداز دور قابل تعمیر نیست ... حالا اون بود که التماس میکرد همان دستگاه قبلی را بگیرد ... اما چه فایده هنوز برام جالبه اسم این کار را چی بذارم با تقدیم و احترام به اساتید علی

دوست عزیز سلام
تجربه خیلی جالب و شیرینی بود
ما هم از این مشتری هایی که زندان بودند گاه و بیگاه داریم
البته من دیگر مثل سابق عمل نمی کنم و اصلا هیچگونه رسیدی به مشتری نمی دهم
درو سر ش کمتر است
بهتر از این است که بعد دو سال یکی قبض بیاورد و دستگاه آکبند بخواهد
جهت اطلاع دوستان نیز عرض کنم طبق بخشنامه اتحادیه
مدت اعتبار دستگاه تعمیری سه ماه می باشد
اگر مشتری پس از سه ماه مراجعه نکند یعنی اینکه قید مالکیت دستگاه را زده
تعمیرکار نیز مجاز به اسقاط یا فروش دستگاه می باشد

ali-por-56
30th October 2013, 01:29
با عرض سلام و ادب خدمت استاد شهریار..... فرمایش شما کاملا صحیح می باشد و ما همه این قانون را که اتحادیه داده می دانیم ... ولی ما امانت دار مردم هستیم و به خاطر کسب حلال و روزی خانواده و اعتقادات دینی ما و درس گرفتن از بزگترهایمان و اساتید این کار و پشتیبانی خدا .... هر چه در توان داریم در حل مشکل مردم باید بکوشیم..... البته همینکار که شما و مدیران و استاتید کیانست انجام میدهید... حل مشکل همکاران وبیدریق کمک می کنید خود این نشان از انسان دوستی و مردانگی دارد .. ما از بزگان اموختیم امانت .. امانت است با تقدیم احترام و عرض ادب......غلی

ASHKAN-NO
30th October 2013, 01:48
درود
علی جان در مورد امانت داری حق با شماست ولی
واقعا نمیشه چند سال دستگاه یک نفر را نگه داشت
چون همکارانی هستند که نه انبار دارن و نه مغازه بزرگ
و نمی شود دستگاهی را برای چند سال نگه داشت
بهتره قانون اتحادیه در روی قبضها چاپ شود تا مشتری
اطلاع داشته باشه تا بعدا ناراحتی پیش نیاید
خود من نزدیک به 5 سال هست که یک تلویزیون
29 اینچ پارس گروندیک را از مشتری تحویل گرفتم
و اخرش دیدم خبری از مشتری نیست اوراقی کردم رفت پی کارش
حالا معلوم نیست صاحب ان چه وقت پیداش بشه
و ادعای این را بکنه که تلویزیون من LED بود نه پارس گروندیک
50 هزار تومانی
http://smileys.smileycentral.com/cat/36/36_1_4.gifhttp://www.pic4ever.com/images/funny.gif http://smileys.smileycentral.com/cat/36/36_1_4.gifhttp://www.pic4ever.com/images/funny.gifhttp://smileys.smileycentral.com/cat/36/36_1_4.gif

gholam tv
30th October 2013, 09:19
باسلام ودرود یک روز یک خانم میانسال یک تلویزیون سیاه وسفید 14پارس برای تعمیرآوردوقتی آمدتلویزیون راتحویل بگیرد من بهش گفتم بایدتلویزیون راصاف نگه داری وحین حرکت هم دستت تکان نخورد چون آدمهای داخل تلویزیون ناراحت میشوند وتلویزیون دوباره خراب میشود بنده ی خدا هم باور کرد وتلویزیون راصاف نگه داشت وحرکت کرد!