-
Binding of Isaac تاریخ خورد
–
Team Meat سازنده ی خلاق بازی های مستقل Indie که شاهکاری به نام بچه گوشت قهرمان را در کارنامه ی خود دارد، تاریخ عرضه ی بازی جدید معمایی خود با نام The Binding of Isaac را اعلام کرد.
http://www.dbazinews.com/wp-content/...g-of-Isaac.jpg
بر اساس گزارش یوروگیمر این بازی قرار است در 28 سپتامبر با قیمت 5 دلار برای PC و Mac عرضه شود.
این بازی حال و هوایی بسیار شبیه به Bomberman دارد و یک بازی معمایی و جذاب برای دوستداران بازی های مستقل خواهد بود.
-
از fifa 12 سه تریلر جدید منتشر شد
از fifa 12 سه تریلر جدید منتشر شد
این هم سه تریلر جدیداز بازی FIFA12 که به تازگی در سایت EA منتشر شده اند!
اولین تریلر نشان دهنده قدرت موتور این بازی است که میتوانید آن را در اینجا ببینید.
http://www.ea.com/soccer/videos/fifa...001165140aRCRD
تریلر دوم چندی از حرکات تاکاتیکی و تیمی را به نمایش در آورده است.برای دیدن آن به این لینک بروید.
http://www.ea.com/soccer/videos/fifa...001065140aRCRD
و آخرین تریلر هم تصاویری از بخش زیبای career mode که بخش بسیار جالب و خوبی است را نشان میدهد. برای دیدن آن کلیک کنید.
http://www.ea.com/soccer/videos/fifa...001165140aRCRD
-
1 فایل پیوست
EA: ما انتظار نداریم Battelfield 3 فروش بیشتری بکند !
EA: ما انتظار نداریم Battelfield 3 فروش بیشتری بکند !
EA در نشستی با سایر سرمایه گذاران صنعت گیم، گفت: "ما انتظار نداریم که Battlefiled 3 از Modern Warfare 3 بیشتر بفروشد".
همه ی ما شاهده جر و بحث کردن سران EA و Activision بوده ایم. EA همیشه می گفت که بازی Battlefiled 3 برای نابود ساختن بازی Modern Warfare 3 طراحی شده است، و Call of Duty تا 1-2 سال دیگر، از بین می رود.
EA به تازگی با تعدادی از سرمایه گذاران و سهامداران صنعت گیم، مصاحبه ای داشته است، Eric Brown در بخش EA CFO، اخیرا مصاحبه ای با تعدادی از سرمایه گذاران داشته است که به آن ها بیان کرد: "ما انتظار نداریم که فروش Battlefiled 3 نسبت به Modern Warfare 3 بیشتر باشد". در ادامه Brown گفت:
"شاید این را بدونید که بازی Call of Duty در سراسر جهان حدود 23 میلیون نفر طرفدار دارد. ما انتظار نداریم که Battlefiled 3 از عنوان MW3 بیشتر بفروش برساند".
او نیز در ادامه گفت: " من این موضوع را فقط برای روشن کردن مخاطبانم گفتم" واقعا انتظار نمی رود که Battlefiled 3 در مقابل با Modern Warfare 3 فروشی همسان داشته باشد. بسیاری از تحلیلگران صبعت بازی، فروش Battlefiled 3 را بالای 10 میلیون تخمین زده اند، و می توان گفت در زمینه ی پیش فروش، خوب عمل کرده است و تا به امروز حدود 1.25 میلیون پیش فروش داشته است.
-
1 فایل پیوست
Split Screen Online در MW3 توسط رابرت بولینگ تایید شد
Split Screen Online در MW3 توسط رابرت بولینگ تایید شد
این خبر هنگامی تایید شد که یکی از طرفداران این بازی در توییتر از آقای Robert در مورد بخش splitscreen multiplayer online سوالی کرد و او در جوا گفت:"من حالا میتوانم تایید کنم که عنوان MW3 دارای بخش splitscreen multiplayer به صورت آنلاین خواهد بود."
splitscreen نام حالتی است که در آن صفحه بازی به دو قسمت تقسیم میشود و در یک قسمت خودتان و در قسمتی دیگر دوستتان بازی را انجام میدهید.
عنوان Call Of Duty:Modern Warfare3 در تاریخ 17 آبان ماه سال جاری بر روی پلتفرم های WII,X360,PS3 و PC عرضه خواهد شد.
-
1 فایل پیوست
کنترل روان تر در Battlefield 3 و امکان اضافه شدن سیستم چرخش شب و روز به بخش چند نفره ی بازی
کنترل روان تر در Battlefield 3 و امکان اضافه شدن سیستم چرخش شب و روز به بخش چند نفره ی بازی
میدان نبرد ۳: نورپردازی در شب
یکی از بزرگترین تفاوت های بین Call of Duty و Battlefield که خیلی ها در مورد آن صحبت می کنند تفاوت در نوع کنترل آن هاست. خیلی ها در مورد سریع و روان بودن کنترل Call of Duty بحث می کنند و می گویند که این بازی یک شوتر Twitch (یک نوع گیم پلی که در آن باید سرعت زیادی در بازی کردن داشته باشید) است که سرعت و چابکی زیادی می طلبد در حالی که کنترل Battlefield به عمد خشک تر و سنگین تر و در واقع واقعی تر طراحی شده است. Alan Kertz طراح ارشد Battlefield 3 در خصوص بهبود کنترل این بازی در صفحه ی توییتر خود (با نام Demize99) نوشت:
“ما واقعا حساسیت در کنترل Battlefield 3 را در مقایسه با میزان سرعت پاسخگویی و کنترل در بازی های قبلی این سری بیشتر کرده و بهبود دادیم.”
همچنین یکی از طرفداران از Alan Kertz پرسیده بود که آیا نقشه ی Caspian Border شامل گیم پلی Rush هم می شود یا خیر زیرا در تریلری که از بازی پخش شد نشان می داد که این Map تنها از شامل گیم پلی Conquest می شد. Alan Kertz هم در پاسخ گفته بود:
“همه ی حالت های بازی در همه ی نقشه ها وجود دارد.”
در Battlefield: Bad Company 2 برخی نقشه ها وجود داشت که تنها در حالت Rush یا تنها در حالت Conquest قابل بازی بود. به عنوان مثال نقشه های Isla Inocentes و Cold War که تنها به صورت Rush قابل بازی بود و یا نقشه های Heavy Metal و Panama Canal که فقط می شد به صورت Conquest در آن ها بازی کرد. به شخصه این نقشه ها را خیلی دوست داشتم و به نظر من لازم بود تا در این بازی هم چند نقشه می بود که تنها بر روی یک گیم پلی تمرکز می کرد و تنها در یک حالت می شد در آن ها بازی کرد که البته طبق گفته های Alan Kertz چنین چیزی نیست و همه ی نقشه ها از همه نوع بازی بهره خواهند برد.
نکته ی جالب دیگر در مورد خصوصیات فنی موتور پایه ی Frostbite 2.0 است. یکی از طرفداران از Stefan Boberg مدیر بخش فنی بازی (با نام کاربری bionicbeagle در توییتر) پرسیده بود که آیا Battlefield 3 از سیستم چرخش شب و روز در بخش چند نفره استفاده خواهد کرد؟ Boberg هم در جواب گفت:
“موتور پایه ی بازی توانایی انجام این کار را دارد. بله شاید. زمان این را مشخص خواهد کرد …”
-
3 فایل پیوست
Syndicate ریبوت می شود
جزئیات در مورد پروژه ی Project Redlime استودیوی Starbreeze در شبکه ی EA Origin فاش شد و همان طور که انتظار می رفت یک ریبوت از بازی قدیمی استودیوی Bullfrog یعنی Syndicate است.
این بازی که توسط EA Partners عرضه می شود برخلاف بازی قبلی این سری که یک اکشن تاکتیکی هم زمان بود، یک شوتر اول شخص اکشن است. شعار این بازی « Business is War » است یعنی فضای بازی جایی است که جنگ های بسیاری در آن اتفاق می افتد. شما در نقش Miles Kilo که یکی از جدید ترین مامورین Eurocorp است بازی می کنید. داستان در سال 2069 روایت می شود، جایی که دنیا به اداره ی شرکت هایی بزرگ به نام Syndicate در آمده است و آن ها نحوه ی تعامل انسان ها با دنیای دیجیتالی را دگرگون کرده اند. داستان بازی همان طور که گفته شد در یک فضای علمی تخیلی با تم Cyberpunk رخ می دهد و توسط Richard Morgan که نویسنده ی داستان Crysis 2 است نوشته می شود. گیم پلی اصلی بازی با قرار دادن یک تراشه ی دیجیتالی DART6 در بدن Miles Kilo شروع می شود. به کمک این تراشه می توانید مستقیماً با Dataverse (یک بانک اطلاعاتی از داده ها) ارتباط بر قرار کنید به این معنی که به عنوان مثال می توانید پشت دیوار ها را ببینید، زمان را آهسته کنید، دشمنان خود را از پا در بیاورید و بسیاری کارهای دیگر. بخش Co-Op چهار نفره هم در بازی وجود دارد و 9 ماموریت بازی اصلی نیز به آن اضافه می شود. از دیگر ویژگی های بازی این است که در بازی می توانید سلاح ها، لباس و مهمات خود را آپگرید کنید. پس از از بین بردن دشمنان می توانید تراشه ی بدن آن ها برای آپگرید کردن خود بردارید.
از سال 2009 شایعه ی ریبوت بازی Syndicate به وجود آمد. پس از این که استودیوی Starbreeze با شرکت EA قرارداد همکاری امضا کرد قرار بود علاوه بر کار کردن بر روی یک بازی از سری جیسون بورن (Jason Bourne) یکی از عنوان های کلاسیک EA را با اسم رمز Project Redlime بازسازی کند. کار ساخت بازی از سری جیسون بورن (با نام کامل The Bourne Ascendancy) در اوایل سال 2010 لغو شد اما ساخت Project Redlime همچنان پا بر جا مانده بود.
تصاویر لیک شده از بازی:
پلتفرم های مقصد بازی هنوز مشخص نشده اند اما به احتمال زیاد PC، Xbox 360 و Play Station 3 خواهد بود
-
1 فایل پیوست
Final Fantasy XIII-3 تأیید شد!!!!!!!
ک خبر خوشحال کننده برای طرفداران Final Fantasy XIII و طرفدار شخصیت های موقشنگ بازی.بازی Final Fantasy XIII-3 به طور غیررسمی در اینترنت مشاهده شده است.
به گزارش گیم پرشیا، نسخه سوم از این سری یعنی Final Fantasy XIII-3، حتی ماه ها قبل از اینکه بازی Final Fantasy XIII-2 منتشر شود، در شکل یک نام دامنه ثبت شده معرفی شده است.Corporation Service Company آدرس finalfantasyxiii-3.com را در 7 سپتامبر ثبت کرده است.Square Enix قبلاً نیز از شرکت CSC برای ثبت دامین های خود مثل Final Fantasy XIII-2 استفاده کرده بود.
Final Fantasy XIII-3 هنوز به طور رسمی اعلام نشده است ولی Final Fantasy XIII-2 در ژانویه 2012 عرضه خواهد شد.
-
1 فایل پیوست
Ea رایگان ماندن battlelog را اعلام کرد
همونطور که میدونیم امسال کمپانی های EA و Activision رقابت بسیار سختی رو روی دو نسخه بازی جدید خود یعنی battlefield 3 و modern warfare 3 دارند،
اما رقابت به این دو بازی محدود نشده و این دو کمپانی سعی میکنند بر سر دو سرویس اجتماعی جدید خود یعنی Elite و Battlelog نیز رقابت کنند.
امروز EA اعلام کرد که battlelog بر خلاف رقیب خود elite رایگان خواهند ماند و هزینه ای بابت سرویسهای آن دریافت نخواهد شد.
اما سرویس اجتماعی اکتیویژن که elite (نخبگان) نام دارد برای کاربران خود دو نوع سرویس رایگان و پریمیوم (دارای هزینه اشتراکی) قرار داده است که هزینه آن بالغ بر 50$ سالیانه میباشد.
آیا باز هم یکی به نفع EA ؟
-
1 فایل پیوست
Battelfield 3 کم تر از 720p در کنسول ها اجرا خواهد شد
قبل از این همه میدانستیم که بازی BATTLEFIELD 3 روی کنسول ها با رزولوشن و فریم بسیار کمتری در مقایسه با PC اجرا خواهد شد.
اما امروز DICE جزئیات بیشتری در این رابطه بیان کرد،
دایس اعلام کرد که بتل فیلد 3 روی کنسول ها با رزولوشن 704*1280 اجرا خواهد شد که 16 لاین افقی از 720p کمتر خواهد بود.
آقای جان اندرسون از دایس اعلام کرد که حذف این 16 لاین به دلیل افزایش کارایی و صرفه جویی در حافطه (memory) بوده است.
-
1 فایل پیوست
Dice: عملیات گیوتین در سنترال پارک
این تیزر صحنه های زیبایی از عملیات شبانه گیوتین را نشان می دهد.
در این مرحله شما در نقش سروان بلکبرن از نیروهای آمریکایی وارد تهران می شید تا یکی از سرکرده های گروه PLR رو دستگیر کنید...
-
1 فایل پیوست
موتور فیزیک Euphoria Engine در Max payne 3
همانطور که قبلا در Twitter شرکت Rockstars اعلام شده بود ، بازی Max Payne 3 از موتور فیزیک Euphoria Physics Engine استفاده خواهد کرد.
این موتور فیزیک ( Euphoria Engine ) بیشتر بر روی حرکات طبیعی بدن تاثیر میگذارد و در عناوینی مانند Grand Theft Auto 4 و Red Dead Redemption به صورت بهینه به کار گرفته شده است.
-
بازی “علی بابا”، در مراحل پایانی تولید
علی بابا”، نامی آشنا برای کسانی است که اخبار بازی های ایرانی را دنبال می کنند. این بازی که مدت نسبتا زیادی را در مراحل تولید گذرانده است بالاخره به مراحل پایانی تولید نزدیک شد.
طبق صحبتی که با آقای “محمد عرفان رستمی” مدیر پروژه ی این بازی داشتیم ایشان اعلام کردند که تولید بازی علی بابا به اتمام رسیده و صداگذاری شخصیت ها نیز توسط انجمن گویندگان جوان انجام شده است. او افزود در حال حاضر تیم تولید به رفع اشکال بازی مشغول است و از طرفی منتظریم تا مراحل ساخت انیمیشن ها و موسیقی های بازی هم تمام شود.
رستمی در پایان اشاره کرد که به احتمال زیاد نام بازی از “علی بابا” به “آخرین گنجینه” تغییر پیدا می کند.
به زودی تصاویر جدیدی از این بازی را برای شما قرار خواهیم داد.
-
1 فایل پیوست
PS3های 320 گیگ سفید در راه بریتانیا
به تازگی سایت گیم اسپات انگلستان PS3 های سفید رنگ جدیدی را معرفی کرده است که دارای 320 گیگ حافظه هستند.
این کنسول قیمتش حدود 250 یورو میباشد و به همراه دو دسته سفید رنگ در ابتدای ماه نوامبر در فروشگاه های انگلستان و ایرلند عرضه میشود.
نکته جالب دیگر این است که اول نوامبر دقیقا روزی هست که بازی محبوب آنچارتد3 نیز عرضه میشود! روزی بسیار رویایی برای فن های سونی!
-
1 فایل پیوست
UBI برای آهنگ بازی AC:Revelation نیاز به خواننده دارد!
به تازگی استودیوی سازنده ی بازی Assassin's Creed:Revelation یعنی Ubisoft برای تم اصلی بازی ،به خواننده احتیاج دارد و برای آن هم مسابقه ای گذاشته است.
آقای Hans Zimmer ،آهنگساز سرشناس در زمینه ی فیلم که ساخت آهنگ های فیلم هایی هم چون Inception و The Dark Knight را در کارنامه اش دارد .این تم که توسط Lorne Balfe ساخته شده است،نیازمند صدایی ملودیک و نرم است.آیا شما چنین صدایی دارید؟
اگر جواب شما "بله" است فقط باید در UJAM عضو شوید سپس به تم این آهنگ گوش دهید و صدای خود را روی آن ضبط کنید.
هیئت ژوری برای این کار از Hans Zimmer،Lorne Balfe و Simon Landry تشکیل شده که آن ها برای انتخاب خواننده از 20 نفر برتر به رای مردم نفر اول را برای این کار انتخاب خواهند کرد.برنده ی این مسابقه 1000 دلار خواهد گرفت و سپس برای ضبط نهایی آهنگ این بازی،به استودیوی پیشرفته ای خواهد رفت.
UJAM نیز اعلام کرده برای این کار لازم نیست تجربه ی آن چنانی و لوازم حرفه ای داشته باشید و این کار با یک Laptop قابل اجرا است.این مسابقه در کانادا،آمریکا،آلمان و آروپا خواهد بود و تا 19 سپتامبر ادامه خواهد داشت.
-
1 فایل پیوست
اطلاعات تازه در مورد Dragon Quest X و انتشار بر روی Wii U
شرکت اسکوئر انکیس اعلام کرد شماره ی بعدی Dragon Quest که یک بازی نقش آفرینی آنلاین است بر روی کنسول های خانگی نینتندو (Wii و Wii U) عرضه خواهد شد.
در یک کنفرانس مطبوعاتی گفته شده که بازی در سال 2012 منتشر می شود البته تاریخ انتشار دقیق بازی فعلا مشخص نیست. تاریخ عرضه ی نسخه ی Wii U هم در آینده مشخص خواهد شد. همچنین این اولین بار است که سری Dragon Quest به طور کامل توسط استودیوی داخلی اسکوئر انیکس ساخته می شود. Dragon Quest X نه تنها بر روی یک دیسک منتشر می شود بلکه قرار است از طریق درایو های USB نیز در دسترس قرار گیرد. همچنین بازی از ویموت, نانچاک و همین طور کنترلر های معمولی و کیبورد (که از طریق USB وصل می شوند) نیز پشتیبانی می کند. به جز پولی که بابت خرید بازی باید پرداخته شود مقداری هزینه نیز برای اشتراک بازی آنلاین وجود دارد که هنوز مشخص نیست چه قدر است. امیدواریم با توجه به این که بازی بر روی Wii منتشر می شود اسکوئر انیکس هزینه ی خیلی زیادی برای اشتراک بازی در نظر نگیرد و احتمالا مقدار آن به طور سالیانه و یا مادام العمر باشد.
دنیای Dragon Quest X بسیار بزرگ است و شامل 5 مکان بسیار بزرگ و 5 نژاد مختلف که همه ی آن ها قابل بازی هستند به علاوه ی یک Job Class System (سیستم انتخاب کلاس یا شغل) می شود. نکته ی مهم دیگر در مورد بازی این است که بازی کننده ها می تواند بازی را به صورت آفلاین تمام کنند و در حالت آنلاین با یکی دیگر از بازی کننده ها دوست شده و کاراکتر های خود را به عنوان NPC (کاراکتر های عادی که توسط هوش مصنوعی کنترل می شوند) در بازی دوستان خود قرار دهند. در خصوص تبادل کاراکتر ها از طریق Spot Pass (به وسیله ی دستگاه 3DS) شایعاتی وجود دارد اما هنوز به طور رسمی توسط اسکوئر انیکس تایید نشده است.
همان طور که گفته شد فعلا بازی در سال 2012 برای Wii منتشر می شود.
-
1 فایل پیوست
اطلاعاتی تازه از Batman:Arkham City
چندی پیش در همایش PAX اخبار و اطلاعات جدیدی در مورد بازی زیبای Batman: Arkham City به دستمان رسید که یکی از انها طبق گفته استودیو Rockstead ویژگی جدید به نام 'New Game Plus' است که در بازی گنجانده شده است دیگر خبر نیز این است که اتمام بازی اگر کامل صورت گیرد و تمام مکانهای مخفی و ایتمها گرفته شود مدت زمان بازی 40 ساعت خواهد بود .
بعد از گفتن اینها میرسیم به اطلاعات جدید دادن در مورد 'New Game Plus که بسیار جالب میباشد . این بخش زمانی برای شما باز میشود که شما بازی را به اتمام برسانید و بعد از ان میتونید از این بخش بازی استفاده کنید و بازی را با تمام وسایل و XP های دریافت شده و ایتم هایتان اغاز کنید .
برای اطلاعات بیشتر به مصاحبه خانم Sarah May از شرکت Rockstead توجه فرمایید .
بخش NEW GAME PLUS بازی را چگونه میتوان باز کرد ؟
بازی Arkham City را یا به صورت Normal و یا Hard به اتمام برسانید .
بعد از باز کردن New Game Plus بازی را چگونه اغز میکنم ؟
شروع بازی با تمام تجهیزات و تمامی XP هایی که در اتمام اول بازی جمع کردید . ( که شامل بازی کردن اپگیرهای شما نیز میشود )
و تفاوت ان چیست ؟
بازی از لوِلهای مختلفی از راهزنان و ادم کش ها تشکیل شده است که شما از همان اغاز بازی با راهزنان و ادمکشهای سختری مواجه خواهید شد .
بازی دارای ادم کشهایی با ساختاری متفاوت خواهد بود .
غولهای بازی ( Boss ) بیشتر و سخت شده اند و انها همچنین با هوش تر و ماهر تر از قبل شده اند .
در قسمت HARD MODE بازی چه چیرهایی متفاوت است ؟
تفاوت اصلی بودن تمام تجهیزات و XP های شما در کنارتان است . البته دشمنان شما هر چند سختر شده اند ولی شما از نظر تکنیکی بر انها برتری خواهید داشت .
ایا دوباره میتوانم بازی خود را بدون رفتن در بخش NEW GAME PLUS انجام دهم ؟
بله میتوانید ، البته بدون هیچ XP و هیچ تجهیزات دیگری!
-
3 فایل پیوست
نقد و تحلیلDead Island
مثل بازی Fallout 3 با زامبی است.خیلی ها آن را با Dead Rising، به دلیل توانایی ساخت سلاح و Left 4 Dead، به دلیل اول شخص بودن آن مقایسه میکنند.
گیم پرشیا–اما وقتی که صحنه ورودی بازی و دموهای آن را پشت سر بگذارید، با دنیایی پر از ماجرا، محیط جالب و سیستم پیشرفت کاراکتری مواجه میشوید که شما را به بازی بیشتر ترغیب میکند.به طور مختصر، Dead Island، تا حدودی شبیه به یک بازی RPG است.
داستان بازی در یک جزیره کوچک در خارج سواحل پاپوا گینه نو اتفاق می افتد.داستان بازی چندان جذاب نیست ولی امکانات بازی به جذابیت آن می افزایند.هنگام شروع بازی باید یکی از چهار شخصیت بازی را انتخاب کنید و در 20 تا 30 ساعت بازی با او به جست و جو در نقشه های بزرگ بازی، جست و جوهای جانبی و کشتن زامبی ها بپردازید.
اما Dead Island به دلیل تم خشونتش موفق نیست بلکه نقطه قوت آن به دلیل محیطی است که خلق کرده است.میتوانید در بازی به جست و جو در نقاط مختلف مثل سواحل و زندان ها و حتی فاضلاب بپردازید.شما میتوانید خود را در محیط بازی احساس کنید.در شروع بازی ممکن است به کشتن هر زامبی که میبینید بپردازید ولی در ادامه که به شهر وارد میشوید و با کوچه هایی که در آن موجودات عجیب بازی هستند مواجه میشوید، میتوانید فرار کنید و به هدف بعدی بروید.
Dead Island شما را برای مردن تنبیه نمیکند.اگر این اتفاق افتاد باید پنج ثانیه صبر کنید ولی از پول شما کم میشود.هر آسیبی هم که به شما از قبل وارد شده بود، باقی میماند.هنگامی که از دست یک زامبی فرار میکنید و صدای مهیب او را در پشت سر خود میشنوید، بسیار دلهره آور است.نمیتوانید بگویید که “بی خیال.اگر هم من رو بگیره دوباره از اونجا شروع میکنم.”
شما در Dead Island خیلی کم احساس امنیت میکنید، که البته این بارزترین ویژگی یک بازی زامبی است.شما یک نوار مقاومت (stamina) محدود دارید پس نمیتوانید برای همیشه فرار کنید.کیت های کمک های اولیه کم هستند و دیر به دیر در طول بازی پیدا میشوند، پس جست و جو برای نوشیدنی انرژی زا و میوه ها که فقط میتوانید در همان لحظه از آنها استفاده کنید و قابل ذخیره نیستند، یکی از تجربه های جالب بازی است.سلاح، هنگام استفاده از آنها تنزل پیدا میکنند و باید با جست وجو یک اسلحه پرقدرت پیدا کنید.همچنین میتوانید با پیدا کردن میز مناسب در بازی، از سلاح خود مراقبت کنید.
در Dead Island شما سلاح، دشمنان و ماموریت های جانبی را انتخاب میکنید.وقتی که level-up میشوید، میتوانید انتخاب کنید که امتیازات خود را روی چه نوع مهارتی خرج کنید.
خوشبختانه پیوستن به بازی در آنلاین نیز آسان است.هنگامی که درحال بازی هستید، اگر یک بازیکن قابلیت بازی با شما را داشته باشد، یک پیغام نمایش داده خواهد شد.اگر ببینید که کسی sign in شده است، میتوانید او را به بازی دعوت کنید.البته مقدار تجربه شما در بازی در اینجا موثر است.بازیکنان فقط میتوانند به بازی افرادی با level مشابه یا کمتر از خود وارد شوند.یک بازیکن با درجه 1 نمیتواند با یک بازیکن با درجه 31 که در حال پایان بازی است بازی کند.در بازی اسلات های زیادی برای کاراکتر وجود دارد.پس میتوانید از یک کاراکتر در موقعیت های مختلف استفاده کنید.همچنین میتوانید هروقت که خواستید بازی را به single-player تغییر دهید و تنها به بازی بپردازید.بازی از co-op محلی (local) پشتیبانی نمیکند.
آیا Dead Island یک بازی کامل است؟ خیر.اگر چه بازی قابلیت های خوبی دارد ولی اشکالاتی نیز دارد که ممکن است خیلی ها را از ادامه دادن منصرف کند.جنگ تن به تن در بازی اول شخص ممکن است جالب نباشد.گاهی اوقات texture ها در حین بازی بارگذاری میشوند، گرافیک بازی در بعضی مکان ها مثل قرار گرفتن دست میان درها مشکل دارد و mini-game عجیب بازی نیز خنده دار است.اما تجارب بازی Dead Island قابل قبول هستند.
حرف آخر:
Dead Island احتمالاً هیچ جایزه ای را در سال از آن خود نخواهد کرد.بازی دارای ایرادهای گرافیکی و کنترل نا مأنوس است و در کل بیان بازی جالب نیست.ولی بازی دارای مزیت های زیادی نیز هست.محیطی بزرگ برای جست و جو، هزاران زامبی برای کشتن و مأموریت های جانبی زیاد.بازی شما را به انجام این کارهای جانبی (side quest) حتی پس از انجام بازی اصلی ترغیب میکند.
-
1 فایل پیوست
از معرفی Playstation 4 در E3 سال 2012 تا ساخت Little Big Planet برای این کنسول .
مجله معروف و مخصوص "Playstation" یعنی "PSM3" در جدیدترین عنوان خود در ماه ستامبر خبری را منتشر کرد باعث تعجب همگان شد . مجله "PSM3" در خبری اذعان کرد که سازندگان سری موفق بازی "Little Big Planet" یعنی تیم " Media Molecule" به سختی مشغول ساخت یک عنوان جدید برای نسل بعد کنسولهای سونی یعنی "Playstation 4" هستند .
استودیو "Media Molecule" با خلق بازی "Little Big Planet" برای "PS3" توانسته است دل سونی بدست اورد و همین امر باعث سخنانی پیرامون ساخت یک سری جدید این عنوان برای PS4 به گوش میرسد . چیزی که بیشتر از همه در این خبر حائذ اهمیت میباشد این است که گفته میشود سونی نسل جدید کنسول خود یعنی PS4 را در همایش بزرگ "E3" سال 2012 به نمایش میگذارد .
در اخر نیز باید بگوییم Media Molecule در حال حاظر مشغول ساخت قسمت جدید بازی Little Big Planet برای PS Vita میباشد و این سخنان تا چه حد به واقعیت نزدیک است باید در E3 سال 2012 شاهد ان بود . چندی پیش نیز شایعاتی مبنی بر امدن نسل جدید کنسول ماکروسافت یعنی "Xbox 720" بودیم .
-
1 فایل پیوست
رابین در Batman: Arkham City فقط برای طرفداران بریتانیاهایش قابل بازی خواهد بود؟!
اولین خبری که برای طرفداران رابین در چند وقت اخیر خوب و خوشایند بود، حضور او در عنوان محبوب Batman: Arkham City بود. Interactive Entertainment ،Warner Bros، و DC Entertainment اعلام کردند که رابین یک شخصیت به طور کامل قابل بازی، در حالت های چالش برانگیز و خطرناک عنوان Batman: AC است. Catwoman هم یک شخصیتی است که بازیباز ها می توانند از دو دید منفی و مثبت به او نگاه کنند، و همینطور از بازی کردن با این شخصیت در این عنوان استثنا هستند.
تیم سازنده رابین، در یک حرکت اعلام کردند که رابین در یک پک، به طور انحصاری فقط برای طرفداران بریتانیاهایش قابل دسترس است. همان بازیباز هایی که از قبل در بریتانیا Batman: AC را سفارش و پیش خرید کردند. Gamestation این بازی را برای سیستم عامل PC و همینطور دو پلت فروم Xbox 360 و PS3 واسه پیش خرید گذاشته بود.
رابین نه تنها در یک لباس قرمز و سیاه سفید روپوش دار در می آید؛ بلکه ابزار های منحصر به فرد و حرکات خاص خود و همچنین در تمام نقشه های چالش برانگیز و غیرمنتظره عنوان Batman: AC بازی خواهد کرد. و همچنین دو نقشه متفاوت و جالبی هم هستند که در یک پک جدا قابل پخش خواهد بود. نام این دو نقشه Black Mask Hideout و Freight Train Escape می باشد. این پک همچنین شامل یک لباس مخصوصه قرمز رنگ برای رابین ـه که بسیار زیبا و دیدنی است.
-
1 فایل پیوست
Deus Ex: Human Revolution سرانجام Zumba Fitness را کنار زد+ جدول بریتانیا
سرانجام Deus Ex: Human Revolution موفق شد Zumba Fitness را پس از هفته ها سلطه بر بازار بریتانیا به زیر بکشد.
57 درصد فروش این بازی بر روی XBOX 360 و 31 درصد بر روی Playstation 3 و 13 درصد بر روی PC بوده است. البته فروش دیجیتالی این محصول در این امار لحاظ نشده است.
Zumba Fitness در جای دوم قرار گرفته است و Rugby World Cup نیز جایگاه سوم را تصاحب کرده است.
10 عنوان برتر بازار بریتانیا در هفته منتهی به 28 اگوست را در ادامه مشاهده می کنید :
Deus Ex: Human Revolution
Zumba Fitness
Rugby World Cup 2011
LEGO: Pirates of the Caribbean
Call of Duty: Black Ops
Cars 2
FIFA 11
DiRT 3
LEGO: Harry Potter: Years 1-4
Assassin’s Creed: Brotherhood
-
1 فایل پیوست
Mass Effect 3 پایانــی برای فرمانده شپـــرد!!!
هنگامی که شما در پایان بازی Mass Effect 3 دسته ی خود را رها می کنید،ممکن است این آخرین بار نباشد که با دنیای این بازی ملاقات کردید اما این آخرین بار خواهد بود که به عنوان فرمانده شپرد بازی نموده اید.
تهیه کننده ی بازی اقای مایکل گمبل(Michael Gamble)به PC Gamer در رابطه با Mass Effect 3 می گوید:"بعد از این بازی،داستان فرمانده شپرد تمام می شود."
از آقای گمبل سوال شد که به طور "قطع"شپرد دیگر در بازی های آینده حضور نخواهد داشت که ایشان به این پرسش جواب مثبت دادند.
البته هنوز مشخص نشده که این موضوع به این معنی است که شپرد در آخرین بازی خود در این سه گانه خواهد مرد.
Mass Effect 3 در ماه مارچ 2012(اسفند 90 و یا فروردین 91)برای PC,Ps3و Xbox 360 عرضه خواهد شد.
Mass Effect 3 will be the end of Commander Shepard | VG247
-
1 فایل پیوست
تصاویر تازه ای از Max Payne 3
Rockstar، امروز دو تصویر تازه را از Max Payne 3 منتشر کرد که شامل یک صحنه اکشن با شیشه ای شکسته و یک راهرو در بازی است.
به گزارش گیم پرشیا، اگرچه اینها فقط دو تصویر هستند ولی برای بازیی که همه ما مدت ها دنبال آن هستیم، نوید اطلاعات بیشتر را در ماه های آینده میدهد.Rockstar، بازی Max Payne 3 را بزرگترین عنوان بعدی خود برای PC و کنسولها میداند و قول اطلاعات و اخبار بیشتری را در چند ماه آینده داده است.
-
Ubisoft از بازی NCIS رونمایی کرد
–
شرکت Ubisoft و شبکه ی تلوزیونی CBS از یک بازی جدید با نام NCIS که از یک مجموعه ی تلوزیونی آمریکایی با همین نام برگرفته شده، رونمایی کردند. این بازی با توجه به مضمون سریال، یک تم درام و پلیسی خواهد داشت. قرار است این بازی در تاریخ 28 اکتبر بر روی PS3، X360، PC، 3DS و Wii منتشر شود.
http://www.dbazinews.com/wp-content/...screenshot.jpg
در NCIS بازی کننده کنترل شخصیت های سریال را به عهده می گیرند و هدف شان جستجو و پیدا کردن سرنخ برای کشف راز قتل مرموز، موارد جاسوسی، حملات تروریستی و … خواهد بود. بازی شامل 4 اپیزود است که داستان آن ها توسط نویسندگان سریال نوشته شده است.
شخصیت های قابل بازی هم Ziva David، Tony DiNozzo، Abby Sciuto و Ducky Mallard که هم مامور پلیس هستند و همین طور 2 مامور ویژه به نام های McGee و Gibbs خواهند بود.
-
2 فایل پیوست
نقد وبررسی Crysis Warhead
نقد وبررسی Crysis Warhead
یکی از بزرگترین عناوین انحصاری PC در سال 2007 میلادی بود که با فروشی بیش از 1 میلیون نسخه روبرو شد و با گرافیک حیرت انگیزش یکی از بازی های بسیار محبوب نزد هواداران PC به شمار می رفت. اکنون سازندگان توانمند این بازی در استودیوی Crytek تصمیم دارند تا احتمالآ آخرین عنوان انحصاری خود را برای PC تحت عنوان Crysis Warhead را با ویژگی ها و امکاناتی بهتر و جدیدتر ساخته و آن را در پاییز امسال روانه ی بازار کنند.
این بازی در حال حاضر توسط استودیوی تازه تاسیس Crytek در بوداپست مجارستان در حال ساخت هست و نکته ی جالب اینجاست که اکثر کارکنان این استودیو بیشتر در زمینه ساخت بازی های Real Time Strategy تجربه داشته اند و اکنون قصد دارند تا برای اولین بار یک بازی اول شخص را تولید کنند و به همین دلیل تعداد زیادی از سازندگان و طراحان حرفه ای استودیوی اصلی Crytek در ساخته این بازی به این استودیو کمک خواهند کرد. کمپانی Electronic Arts نیز مثل نسخه ی قبلی حامی Crytek و منتشر کننده ی عنوان جدیدش خواهد بود.
Crysis Warhead داستان جدیدی نسبت به Crysis نخواهد داشت! این بازی داستان Crysis را از زاویه ای دیگر و از دید یک کماندوی کهنه کار و خشن بیریتانیای به نام Michael Sykes که به Psycho معروف است دنبال خواهد کرد. این شخصیت به طور کوتاهی در اوایل Crysis دیده شده است و سپس راهش از شخصیت اصلی آن نسخه (Jake) جدا می شود. به طور کل هدف سازندگان از این نوع داستان رفع ابهامات موجود در Crysis بوده است و به گونه ای می توان گفت که داستان Warhead مکملیست برای داستان Crysis.
به عقیده ی سازندگان یکی از دلایل نامفهوم بودن Crysis این بود که تمام Cutsceneهای بازی به صورت اول شخص دنبال می شد و گیمر از ابتدا تا انتهای بازی چهره ی کارکتر اصلی بازی را به هیچ وجه نمی دید و به همین جهت نمی توانست با او ارتباط برقرار کند اما در Warhead چهره ی Psycho برای گیمر مشخص خواهد بود و Cutsceneهای بازی نیز اکثرآ از دید سوم شخص نمایش داده می شوند.
در Warhead سعی شده است در کنار محیط وسیع بازی، آزادی عمل بیشتری به گیمر داده شود و مراحل بازی کمتر به صورت خطی باشد. اکشن این نسخه نیز با توجه به شخصیت جنگنده و خشن Psycho بسیار نفس گیرتر، مهیج تر و سریع تر از Crysis خواهد بود به علاوه اینکه توانایی تیراندازی با دو اسلحه به طور همزمان نیز در این بازی وجود خواهد داشت. همچنین در Warhead تعدادی سلاح و وسیله ی نقلیه ی جدید نیز اضافه شده است که یکی از این وسایل نقلیه Armored Scout Recon (یک نوع خودروی جنگی زره ای که بر روی آن سلاح تخریب کننده نصب است) و دیگری Hovercraft (وسیله ی نقلیه ای که توانایی حرکت بر روی سطح خشکی و آب را دارد) می باشد. هوش مصنوعی دشمنان نیز در Warhead بهبود یافته است و آن ها سازمان یافته تر و بافکرتر از قبل عمل خواهند کرد. باید اشاره کرد که Psycho هم در طول بازی دارای Nanosuit خواهد بود و می تواند از قابلیت های تدافعی و تهاجمی آن که نسبت به قبل کمی هم گسترش پیدا کرده است نیز استفاده کند.
برای گرافیک Crysis Warhead از همان موتور گرافیکی خارق العاده ی Cry Engine 2 استفاده شده است. سازندگان گرافیک بازی را از لحاظ نورپردازی و انفجارها بهبود بخشیدند و تخریب پذیری محیط را بیش از پیش ساخته اند اما در عین حال سعی کرده اند که این نسخه را با بالاترین سطح گرافیکی حتی بر روی سیستم های معمولی هم سازگار کنند. همچنین به گفته ی Cevat Yerli تهیه کننده ی این بازی، اکثر ویژگی هایی که در Crysis تنها بر روی DirectX 10 قابل نمایش بود در Warhead می توان بر روی ویندوز XP و با DirectX 9 اجرا و مشاهده کرد!
لازم به ذکر است که Crytek برنامه های خاصی برای سیستم حفاظتی Crysis Warhead دارد تا هکر ها نتوانند به آسانی این بازی را کرک کنند. در آخر می توان گفت که Crysis Warhead بیشتر به یک نسخه ی اضافه شونده برای Crysis شبیه است تا نسخه ی کامل و نمی توان انتظار یک شاهکار را از آن داشت ولی به هر حال ویژگی های جالبی دارد که ارزش خرید آن را بالا می برد و مطمئنا طرفداران نسخه ی قبلی از Warhead نیز لذت خواهند برد.
-
3 فایل پیوست
مسابقه بر لبه تیغ
مسابقه بر لبه تیغ
دون شک بازی Trials HD یکی از عنوان های بسیار محبوب شبکه Xbox Live Arcade به حساب می آید. حال نسخه جدید آن که Trials Evolution نام دارد، این موتور سواری معتاد کننده را به مرحله بعدی برده است. شکل و شمایل بازی مانند یک بازی موتور سواری بسیار ساده می ماند، اما زمانی که بازی را امتحان می کنید، نظرات کاملاً فرق خواهند کرد. یکی از قسمت هایی که به نسخه جدید این عنوان اضافه شده، بخش بازی چندنفره است. نسخه قبلی تنها به صورت تک نفره قابل بازی بود، اما در Trials Evolution بازیکنان می توانند در قسمت چندنفره، هیجان بیشتری را تجربه کنند. بازی در این قسمت به حالت Split-Screen درمی آید و می توانید با دوستان خود در شبکه Xbox Live مراحل مختلف را بازی کنید.
همچنین این امکان هم وجود دارد که این قسمت را به صورت چهار نفره بازی کنید. Trials Evolution را می توانید هم در حالت آنلاین و هم در حالت آفلاین چندنفره بازی کنید. در حالت آنلاین دیگر صفحه شما به صورت Split-Screen درنمی آید و به صورت کامل در اختیار شما قرار می گیرد. در قسمت تک نفره هم بازی قسمت های جدید زیادی در خود دارد. یکی از اصلی ترین تغییرات، مسیرهایی است که در آن ها مسابقه می دهید. بر خلاف نسخه قبل که اکثر مسیرها در محیط های سربسته قرار داشتند، اینبار مسیرها در طبیعت قرار گرفته و بازیکنان با جلوه های بصری بهتری روبرو می شوند. همچنین در این نسخه دوربین فقط از کنار بازی را به نمایش نمی دهد و در برخی قسمت های در زاویه های جدیدتری هم قرار می گیرد.
مسیرهای بازی مانند Trials HD همچنان از سمت چپ به راست قابل بازی هستند، اما همچنان از قسمت های مختلف و راه های فرعی بسیاری تشکیل شده اند. در این نسخه محیط بازی تأثیر بیشتری روی کنترل موتور می گذارد. برای کسانی که با سختی های نسخه قبل دست و پنجه نرم کرده اند، این موضوع به معنای یک چالش جدید خواهد بود. به طور مثال، کنترل موتور در قسمت هایی که آب قرار دارد، متفاوت می شود و بازیکنان باید با دقت بیشتری آن قسمت ها را پشت سر بگذارند. مسیرهای بازی از بخش های مختلفی تشکیل شده اند که با توجه به شرایط باید در آن ها حرکت کرد. ممکن است پس از یک پرش بسیار بلند، به سرعت به سمت پایین بیایید و اینجاست که باید موتور خود را به درستی کنترل کنید.
همان طور که گفته شد، در مسیرهای مختلف با مناظر مختلفی روبرو خواهید شد. در یکی از مسیرهای بازی شما دریا را مشاهده خواهید کرد و با داشتن این منظره زیبا مسابقه می دهید. آقای آنتی ایلوسو (Antti Ilvessuo) کارگردان بازی، در صحبت هایی به این موضوع اشاره کرده که خوشحال است در نسخه جدید افکت های جدیدی برای حالت دو بعدی بازی طراحی شده و اینبار بازیکنان با محیطی زیباتر و جذاب تر مواجه خواهند شد. محیط بازی به صورتی طراحی شده که بازیکنان می توانند بفهمند که در کدام قسمت از مسیر خود قرار دارند. این موضوع در حالی در بازی شکل گرفته که در نسخه قبلی تنها بشکه ها و یک سری آیتم دیگر در مسیر بازی دیده می شدند.
ایلوسو در ادامه صحبت هایش به این موضوع اشاره کرد که بازیکنان در این شماره راحت تر می توانند حرکت پیچ دار را یاد بگیرند و آن را در بازی اجرا کنند، چرا که برای این کار سیستم جدیدی در بازی طراحی شده است. در این بازی مسیرهای بیشتری را می توانید در طول بازی آزاد کنید. البته مسیرهای جدید با توجه به رکوردی که در طی کردن مسیرها از خود به جا می گذارید، باز می شوند. به طور مثال، کسب مدال طلا در مسیرهای مختلف به شما در بدست آوردن مسیرهای جدید کمک خواهد کرد. اگر بازیکنان بخواهند در پشت سر گذاشتن مسیرها عجله کنند، مسیر بازی برای آن ها بسیار دشوار خواهد شد. برای اینکه بتوانید مسیرها را به راحتی پشت سر بگذارید، باید در کنترل موتور و اجرای حرکات مختلف مهارت زیادی پیدا کنید. این بازی روی فیزیک تمرکز زیادی کرده و کنترل موتور هم با همین قاعده کار می کند. همه چیز به سرعت، شتاب، شرایط مسیر بازی و مهارت بازیکن بستگی دارد. در کل می توان گفت که بازی Trials Evolution همان Trials HD با تغییرات ریز و درشت خواهد بود که علاقه مندانش را راضی خواهد کرد.
-
3 فایل پیوست
یك روز با Battlefield 3
یك روز با Battlefield 3
ند وقت پیش سایت VG247 و Eurogamer مسابقه ای گذاشتند كه با شركت در آن می توانستید به قید قرعه به كشور سوئد رفته و وارد استودیوی DICE شوید و بازی Battlefield 3 را انجام دهید. حالا پس از این كار، گزارشی بخوانید از ماجرای بازی كردن Battlefield 3 در استودیوی DICE. یكی از این شركت كنندگان پس از انجام بازی می گوید: "تجربه Co-Op بازی واقعاً عالی است. از هر دقیقه بازی لذت بردم. بخش Co-Op بازی یك تجربه بی معنی و بزن و برو نبود. كار تیمی و شناسایی دشمنان خیلی در این بخش اهمیت دارد." مرحله نمایش داده شده، در یك انبار پر از اتاق اتفاق می افتاد كه مبارزه به خیابان و یك نبرد بزرگ كشیده شد.
شما می توانستید با استفاده از دوربین های مادون قرمز دشمن ها را از فواصل دور ببینید. یكی از شركت كنندگان كه بازی را روی PC انجام داده بود، می گوید: "خیلی خوشحالم كه مرحله Co-Op بازی واقعاً حس همكاری را داشت و مثل سایر بازی ها نبود كه شبیه همان بخش تك نفره باشد با این تفاوت كه دو نفر در آن بازی می كنند. همچنین آزادی عملی كه برای انتخاب سبك پیشروی بازی انجام شده بود، خیلی زیاد بود. هر طور كه بخواهید بازی را پیش ببرید، اسلحه در اختیارتان هست." شخصی دیگر می گوید: "اگر چه من بخش Co-Op را با شخصی دیگر كه زیاد به سبك FPS وارد نبود بازی می كردم، ولی متوجه شدم که بخش Co-Op بازی به شدت شما را مجبور می كند كه به صورت تیمی كار كنید."
یكی از شركت كنندگان پس از انجام مرحله Operation Guillotine به شوخی می گوید: "خیلی نا امید شدم... هیچ دایناسوری در بازی نبود و بازی در اسكاتلند هم اتفاق نمی افتاد." پس از اینكه او می گوید كه واقعاً از این مرحله لذت برده، ادامه می دهد: "مرحله شب این بازی واقعاً متفاوت تر از سایر بازی ها بود." مرحله از بالای یك تپه شروع می شود كه باید به پایین و به سمت دیوارها بدوید. یکی دیگر از بازیکنان حاضر، از مورد دیگری از این مرحله لذت برده بود: "صداگذاری شاهكار بود و باور كردن چنین نورپردازی روی كنسول سخت بود. حقیقتاً حس مبارزه در یك نبرد واقعی در یك محیط بسیار بزرگ را حس كردم."
افراد زیادی بودند كه از صداگذاری بازی خوششان آمد و یكی از آن ها می گوید: "واضح است كه DICE زمان زیادی برای تمركز روی صداگذاری بازی انجام داده است. همانند بازی های قبلی این شركت، صداگذاری واقعاً بی عیب و نقص بود. انفجارها خیلی مهیب و صدای شلیك اسلحه ها خیلی قوی بود." DICE برای ضبط صداهای بازی به ارتش سوئد رفته و آنجا كار صداگذاری را انجام داده است. یكی از شركت كننده ها که از انیمیشن های Battlefield 3 لذت برده، می گوید: "وقتی مشاهده می كنید که یكی از هم تیمی های شما زمین می خورد و تلاش او را برای بلند شدن می بینید، واقعاً دلتان می خواهد که به او كمك كنید. انیمیشن ها واقعاً مثل حركات طبیعی انسان ها بودند و طراحی چنین مواردی به واقع سخت است. شما حس می كنید که در جنگی واقعی، با انسان هایی واقعی هستید.
چیزی كه من از آن خوشم نیامد، بعضی لحظات اسكریپت شده بودند. وقتی به سمت یك در رفتم كه یك دشمن سعی داشت با لگد آن را باز كند، بازی به طور خودكار صحنه آهسته شد تا روی هوا به او شلیك كنم. به نظرم در كنار این موضوع كه بازی شما را غرق در خود می كند، این صحنه ها ممكن است كمی غیر واقعی جلوه كنند." پس از بازی كردن بخش Co-Op و Campaign، حالا نوبت این بود كه شركت كننده ها در كنار تهیه كننده بازی، پاتریک بچ (Patrick Bach) بنشینند و در مورد بازی صحبت كنند. پس از یك شروع سرد، كم كم بحث داغ شد و همه نوع بحثی صورت گرفت. خصوصاً اینكه نمی توانید در این بازی به مردم بی گناه شلیك كنید.
پاتریك می گوید: "تهیه كننده ما نمی خواست بازی ای بسازد كه وارد آن شوید و برای سرگرمی مثل دیوانه ها مردم بی گناه را بكشید و فیلم آن را برای خنده روی YouTube قرار دهید. او نبردی بزرگ بین تانك ها، جت ها و سربازها می خواست. واقعاً ناراحت شدم از اینكه مردم می گویند چرا آزادی عمل در بازی وجود ندارد. واقعاً چنین افرادی باید كمی بزرگ شوند. چنین موارد حاشیه ای، بازی را از اصل خود دور می كند. ما به تمام نسل ها نیاز داریم و قصد نداریم كسی را با بازی خود نگران كنیم و قصد داریم با حقایق، زشتی و ترسناك بودن جنگ را نشان دهیم." یكی از شركت كنندگان در مورد حرف های بچ می گوید: "واقعاً حرف های پاتریك در مورد فكرهای بازی و موقعیت آن در بازار من را تكان داد."
در مورد بحث بین Battlefield و Modern Warfare به نظر DICE دیگر توجه ای به این موضوعات نمی كند. پس از پایان یافتن این دیدار، یكی از شركت كنندگان می گوید: "ملاقات با كارمندان دوست داشتنی DICE به من نشان داد كه آن ها چقدر زمان و توجه برای بازی خود گذاشته اند و واقعاً به چیزی كه می سازند ایمان دارند." شخصی دیگر می گوید: "فكر نمی كنم این بازی دیگر زیبا باشد، چون كلمه زیبا پاك بودن را نشان می دهد، ولی Battlefield 3 یك جنگ روی كامیپوتر است. هیچ زیبایی در خاك و خون نیست. این بازی زیبا نیست، چون خیلی واقعی است. نمی توانم تا زمان عرضه بازی صبر كنم. فكر كنم پس از مدت ها بالاخره بازی ای پیدا شد كه مرا از سر Team Fortress 2 بلند كند و به سمت خود بكشد."
-
5 فایل پیوست
جان سخت
جان سخت
زمانی که گروهی از اعضای سابق استودیوهای People Can Fly ،CD Projekt Red و City Interactive کنار هم جمع می شوند و تصمیم به ساخت یک عنوان جدید می گیرند، نتیجه این می شود که بازیکنان با استودیویی به نام The Flying Wild Hog و بازی ای به نام Hard Reset روبرو می شوند. این عنوان از معدود بازی هایی است که به طور انحصاری برای PC عرضه شده و انصافاً هم خوب از آب درآمده است. Hard Reset از جمله عنوان هایی است که در سبک Cyberpunk ساخته شده است. سبکی علمی-تخیلی که در آن به تکنولوژی های فوق العاده پیشرفته و زندگی بد انسان ها اشاره می کند. بازی خیلی بی سر و صدا عرضه شد و عدم تبلیغات مناسب برای آن باعث شد که Hard Reset به بازی چندان شناخته شده ای تبدیل نشود.
داستان
همان طور که اشاره شد، بازی در سبک Cyberpunk است. تکنولوژی بسیار پیشرفته انسان ها باز هم کار دستشان داده و به تهدیدی برای آن ها تبدیل شده است. اساس این بازی از جنگ میان انسان ها و ماشین ها تشکیل شده است. سوژه ای که بارها و بارها در بازی های مختلف به آن پرداخته شده است. داستان Hard Reset در شهر Bezoar رخ می دهد. شهری خیالی و بسیار مدرن که فضای سرد، بی روح و غم زده آن حاکی از اتفاقات رخ داده در آن است. داستان بازی عمق چندانی ندارد و فقط یک انگیزه برای شروع وقایع رخ داده در بازی است و به شخصیت های بازی چندان پرداخته نمی شود. بازیکنان در مورد شخصیت های بازی اطلاعات کافی بدست نمی آورند و همین موضوع باعث شده که بازی سردرگم به نظر برسد. شخصیت اصلی بازی که CLN-16 نام دارد، یکی از مأموران سازمانی مرموز است که در هنگام گشتزنی در شهر با حمله ربات ها مواجه می شود و قتل عام عده ای بی گناه را از نزدیک مشاهده می کند.
او مأموریت پیدا می کند که به قسمت های مختلف برود و کارهای مختلفی انجام دهد. مأموریت هایی که به حمله ربات ها ارتباط زیادی دارند. در محیط بازی و در زمان پشت سر گذاشتن مراحل، هیچ گونه اطلاعاتی درباره روند داستانی به بازیکن داده نمی شود و میان پرده های بازی تماماً بار داستانی بازی را به دوش کشیده اند. میان پرده های بازی که به صورت کمیک طراحی شده اند، نکات مهم داستان را روایت می کنند و باعث شده که روند مرموز و نامشخص بازی معنی پیدا کند. مشکل اینجاست که زمان Load بازی در میان پرده ها بسیار کوتاه است و پس از مدتی می توانید آن ها را به دلخواه رد کنید. این کار باعث می شود که متوجه بخشی از داستان بازی نشوید و در حالیکه در طول گیم پلی هم اطلاعاتی به شما داده نمی شود، ممکن است یکی مرحله را بدون دانستن هدف به پایان برسانید. در کل همانطور که گفته شد، داستان نقطه قوت بازی به حساب نمی آید و بازیکنان با چالش خاصی روبرو نمی شوند.
گرافیک
تیم سازنده، این بازی را با موتور اختصاصی خودشان که Road Hog Engine نام دارد، ساخته اند. بازی گرافیک قابل ملاحظه ای دارد و در نمای کلی، بسیار خوب به نظر می رسد. البته هنوز در برابر عنوان های بزرگی مانند سری Crysis و سری Bad Company دارای ضعف هایی است، اما سازندگان توانسته اند در اولین کار خود بازی درخوری را از نظر گرافیک راهی بازار کنند. فضای بسیار خوبی در بازی خلق شده و مسئله جالب در طراحی محیط بازی این است که سازندگان کاملاً از فیلم Blade Runner با حضور هریسون فورد (Harrison Ford)، الگوبرداری (در واقع می توان گفت کپی برداری!) کرده اند. محیط های بازی شباهت زیادی به فیلم نام برده دارد و اگر آن فیلم را دیده باشید، فکر می کنید که این بازی از روی آن ساخته شده است.
محیط ها سرد و بی روح طراحی شده اند و به خوبی می توان ماشینی شدن دنیای انسان ها را در این بازی احساس کرد. فضای خلق شده شاید خیلی ها را به خودش جلب نکند و از طرفی ممکن است که بسیاری از بازیکنان به شدت از این فضا استقبال کنند. دقیقاً چیزی که در سری بازی های BioShock وجود دارد، در این بازی نیز دیده می شود. محیط های تاریک، دشمنانی که به یکباره به سمت شما حمله ور می شوند و شخصیتی که تنها باید با آن ها مبارزه کند! از دیگر قسمت های جالب توجه بازی، نورپردازی آن است. نورپردازی باعث شده که محیط بازی بسیار مرموز به نظر برسد. همچنین بازی از فیزیک بسیار خوبی نیز برخوردار است.
محیط همانند آن چیزی که در سری Bad Company دیدیم، تخریب نمی شود، اما همین میزان هم بسیار عالی از کار درآمده است. خودروها، دیوارها و سایر اشیائی که در بازی قرار دارند، امکان تخریب را دارند و با منفجر شدن به قطعات کوچکی تبدیل می شوند و محیط بازی را فرا می گیرند. حتی با برخورد به این قسمت های متلاشی شده هم می توان شاهد حرکت آن ها بود. انفجارها نیز تأثیر خوبی در بازی می گذارند. طراحی آتش به همراه نورپردازی باعث شده که شاهد صحنه های هیجان انگیزی از نابود شدن ربات ها باشید. البته باید به این موضوع هم اشاره کرد که ممکن است در برخی صحنه ها شش تا هفت انفجار مختلف بر اثر از بین رفتن دشمنان و یا... رخ بدهند.
در این حالت با افت فریم شدیدی در بازی مواجه خواهید بود. گلوله ها روی زمین و قسمت های مختلف تأثیرگذار هستند و بازیکنان می توانند شاهد اثر گلوله ها باشند، اما پس از مدتی جای برخورد گلوله از بین می رود. در برخی از مراحل، شاهد بارش باران هم هستیم که تأثیر خوبی روی دید می گذارد و قطرات آن روی دوربین دیده می شوند. موضوع اینجاست که باران به هیچ عنوان زمین را خیس نمی کند و در حالیکه باران در حال باریدن است، زمین خشک به نظر می رسد! متأسفانه شخصیت های بازی همیشه در قالب میان پردهای کمیک به نمایش درمی آیند و مدل سه بعدی ندارند. میان پردهای بازی نیز مانند اکثر بازی هایی که از تکنیک کمیک استفاده می کنند، است و چیز خاصی در آن ها دیده نمی شود.
موسیقی/صداگذاری
موسیقی نقش چندان پر رنگی در این بازی ایفا نمی کند. به طورکلی در فضای بازی، موسیقی خاصی شنیده نمی شود و تنها صدای محیط که از آژیر، صدای جرقه و ... تشکیل شده به گوش می رسد. در زمان مبارزه ها موسیقی هیجان انگیزی در بازی پخش می شود، اما این موسیقی ها کاملاً در بین صدای انفجارها و افکت های صوتی بازی گم می شوند و اصلاً شنیده نمی شوند. بعد از مبارزه ها هم دوباره با محیطی ساکت روبرو خواهید شد. البته در برخی از قسمت های بازی موسیقی های پس زمینه جالبی برای بازی طراحی شده اند که باعث شده بازیکنان با فضای تاریک و موموز بازی ارتباط بهتری برقرار کنند. صداگذاری بازی آنچنان قوی نیست و تأثیرگذاری لازم را به همراه ندارد.
همان طور که گفته شد، میان پرده های بازی جایی هستند که می توان متوجه داستان بازی شد، اما دیالوگ های بسیار ساده و کلیشه ای که برای این قسمت در نظر گرفته شده، باعث شده که ما با عنوانی معمولی در این قسمت روبرو باشیم. همچنین میزان دیالوگ ها نیز بسیار کم است و تعداد اندکی از آن ها واقعاً جالب به نظر می رسند. در کنار این موضوع افکت های صوتی بازی خوب از کار درآمده اند. صدای انفجارها، تیراندازی سلاح های مختلف و صدای ربات ها که به خوبی شما را از وجودشان در محیط آگاه می کنند، بسیار خوب در بازی قرار گرفته است. البته همان طور که گفته شد، صدای انفجارها آنقدر زیاد است که باعث می شود موسیقی بازی به گوش نرسد.
گیم پلی
اگر به بازی هایی مانند Serious Sam ،Pain Killer و Bulletstorm علاقه دارید، حتماً از Hard Reset هم استقبال خواهید کرد. این عنوان دارای یک گیم پلی سریع و شلوغ است و در هر لحظه با دشمنان زیادی مبارزه خواهید کرد. HR یک اول-شخص ساده است و نکته خاصی در آن دیده نمی شود. نه صحنه سینمایی خاصی در آن طراحی شده و نه اتفاقات هیجان انگیزی در طول گیم پلی رخ می دهند. در هر مرحله باید به سمت هدفی مشخص شده حرکت کنید و خود را به آن برسانید. در بسیاری از موارد، راه شما با درهای دیجیتالی مسدود شده و برای باز کردن آن ها باید کنترل پنل آن را که در جای دیگری قرار دارد، پیدا کنید و در دیجیتالی را غیر فعال کنید.
روند اصلی بازی به همین صورتی که توضیح داده شد، سپری می شود و بازیکنان با چیز دیگری مواجه نمی شوند. سلاح های جالبی برای بازی طراحی شده که از قدرت بالایی برخوردار هستند و درمبارزه ها بسیار کارآمد خواهند بود. این امکان در بازی قرار گرفته که بازیکن بتواند سلاح ها و سایر تجهیزاتی که به همراه دارد را ارتقاء دهد. به همین دلیل دستگاه هایی در طول محیط بازی قرار گرفته اند که بازیکن با رفتن به سمت آن ها می تواند این کار را انجام دهد. سیستمی که شباهت زیادی به روند ارتقاء سلاح ها در بازی Dead Space دارد. در حالت کلی می توان به این موضوع اشاره کرد که Hard Reset یک عنوان Run and Gun معمولی است. به همین دلیل نیز در طول بازی با Bossهای مختلفی هم روبرو خواهید شد.
مبارزه با ربات های بسیار بزرگ یکی از قسمت های هیجان انگیز بازی را به خودش اختصاص داده است. تنوع دشمنان چندان زیاد نیست و از بتدا تا انتهای بازی با مدل های محدودی روبرو خواهید شد. مبارزه با دشمنان نیز کار مشکلی نیست. آنقدر باید به آن ها تیراندازی کرد تا از بین بروند. در زمان مبارزه ها باید سریع باشید و نگذارید دشمنان بیش از اندازه به شما نزدیک شوند. برای نابود کردن آن ها می توانید از آیتم هایی که در محیط قرار دارند هم استفاده کنید. ایجاد انفجارهای بزرگ بسیار کارساز خواهند بود. در کل گیم پلی بازی بسیار ساده است و نوآوری خاصی در آن دیده نمی شود. روند بازی بسیار خطی است و از ابتدای بازی تا انتها فقط یک کار را باید انجام داد و آن هم تیراندازی و از بین بردن ربات ها است.
نتیجه گیری
بازی Hard Reset یک سرگرمی بسیار خوب به حساب می آید. داستان پیچیده ای وجود ندارد که بازیکنان درگیر آن شوند. گیم پلی بازی آسان است و بازیکنان به سرعت به آن عادت می کنند. از طرف دیگر همه چیز در بازی کاملاً مشخص است (بکشید تا کشته نشوید!). به هر حال این عنوان از آن دسته از بازی هایی است که تجربه کردن آن خالی از لطف نیست و ارزش بازی کردن را دارد.
-
10 فایل پیوست
15 لحظه فراموش نشدنی از Gears of War
15 لحظه فراموش نشدنی از Gears of War
قصد داریم در این مقاله به 15 لحظه به یاد ماندنی از بازی كه باعث محبوبیت آن شده، اشاره كنیم.
كشتار با اره برقی
این لحظه ای است كه این سری را تعریف می كند. اره برقی های زیر اسلحه شما كه با سوخت كار می كنند، خیلی سریع می چرخند، صدای بلندی دارند و وقتی چیزی را با آن ها قطع می كنید، تصویر می لرزد و صفحه پر از خون می شود. این اره برقی آنقدر محبوب شد كه مدل واقعی آن به صورت آنلاین فروخته می شود و حتی کلیف بلسزینسکی (Cliff Bleszinski) با این اسلحه Gears of War 2 را در GDC 08 معرفی كرد. كشتن با این اسلحه خیلی ارضا كننده و كشته شدن توسط آن بسیار زجر آور است. استفاده از این اسلحه در بخش چندنفره واقعاً اعتیاد آور است و شما همیشه دوست دارید دشمنان را اره كنید تا اینكه با گلوله بكشید!
سقوط ساختمان ها
در هر نسخه از Gears of War یك سری صحنه های خیره كننده تكنیكی وجود دارند كه واقعاً نفس گیر هستند. در نسخه دوم، در یكی از مراحل به نام Tenuous Footing وقتی ماركوس (Marcus) و دام (Dom) وارد منطقه ای می شوند كه ساختمان ها در حال سوختن هستند، ما با یكی از این صحنه ها روبرو می شویم. در این مرحله با Brumak و تعدادی زیادی از Lucastها مبارزه می كنید و در همین حین ساختمان های اطراف شروع به فروپاشی می كنند و كمی جلوتر شما وارد یك ساختمان می شوید و در حالیكه داخل آن هستید، ساختمان با خاك یكسان می شود. نكته جالب این است كه Epic در Cut-Sceneها این صحنه ها را نشان نمی دهد و تمام آن ها به صورت Real-Time اتفاق می افتند.
دیشب Gears of War 3 به صورت جهانی عرضه شد. قصد داریم در این مقاله به 15 لحظه به یاد ماندنی از بازی كه باعث محبوبیت آن شده، اشاره كنیم.
كشتار با اره برقی
این لحظه ای است كه این سری را تعریف می كند. اره برقی های زیر اسلحه شما كه با سوخت كار می كنند، خیلی سریع می چرخند، صدای بلندی دارند و وقتی چیزی را با آن ها قطع می كنید، تصویر می لرزد و صفحه پر از خون می شود. این اره برقی آنقدر محبوب شد كه مدل واقعی آن به صورت آنلاین فروخته می شود و حتی کلیف بلسزینسکی (Cliff Bleszinski) با این اسلحه Gears of War 2 را در GDC 08 معرفی كرد. كشتن با این اسلحه خیلی ارضا كننده و كشته شدن توسط آن بسیار زجر آور است. استفاده از این اسلحه در بخش چندنفره واقعاً اعتیاد آور است و شما همیشه دوست دارید دشمنان را اره كنید تا اینكه با گلوله بكشید!
سقوط ساختمان ها
در هر نسخه از Gears of War یك سری صحنه های خیره كننده تكنیكی وجود دارند كه واقعاً نفس گیر هستند. در نسخه دوم، در یكی از مراحل به نام Tenuous Footing وقتی ماركوس (Marcus) و دام (Dom) وارد منطقه ای می شوند كه ساختمان ها در حال سوختن هستند، ما با یكی از این صحنه ها روبرو می شویم. در این مرحله با Brumak و تعدادی زیادی از Lucastها مبارزه می كنید و در همین حین ساختمان های اطراف شروع به فروپاشی می كنند و كمی جلوتر شما وارد یك ساختمان می شوید و در حالیكه داخل آن هستید، ساختمان با خاك یكسان می شود. نكته جالب این است كه Epic در Cut-Sceneها این صحنه ها را نشان نمی دهد و تمام آن ها به صورت Real-Time اتفاق می افتند.
داخل یك كرم
در Gears of War 2، ماركوس و دام متوجه می شوند كه یك كرم غول پیكر شهرها را می خورد! مشكل این است كه چگونه باید این جانور را كشت؟ پس از ورود دلتا به داخل بدن این كرم، آن ها تصمیم می گیرند قلب او را پیدا كنند و به این شكل این هیولا را بكشند. ماجراهای زیادی داخل بدن این كرم اتفاق می افتند كه تمام آن ها در خاطرمان است. این مرحله خونین ترین مرحله Gears of War است، طوری كه در استخری از خون غرق می شوید و بدنتان كاملاً قرمز می شود.
Hammer of Dawn
اسلحه Hammer of Dawn یكی از قدرتمندترین سلاح های Gears of War است كه استفاده از آن هم بسیار لذت بخش است. به خاطر همین قوی بودن، Epic تصمیم گرفت كه در طراحی مراحل آن را محدود كند. مثلاً نتوانید از آن در فضاهای داخلی استفاده كنید و یا اینكه این اسلحه فقط وقتی كه ماهواره آن روشن بود، كار می كرد.
مرگ كارماین ها!
کارماین (Carmine) در نسخه اول، سربازی بود كه كلاهخود به سر داشت و در حالیكه اسلحه اش گیر كرده بود، تیری به سر او شلیك شد و مرد. صحنه مرگ او خیلی سریع و هولناك بود و هیچ گاه از یاد نمی رود. در نسخه دوم، برادر او به دلتا پیوست و او هم مرد. در نسخه سوم Epic یك نظرسنجی از این كه او زنده بماند یا نه گذاشت.
Berserker
در نسخه اول بازی با یك هیولا به نام Berserker روبرو می شویم كه داخل یك كلیسا است. او كور است و با گلوله هم نمی میرد. شما در این مرحله می بایست او را خیلی با احتیاط با ایجاد صدا به بیرون ببرید تا با استفاده از Hammer of Dawn ترتیبش را بدهید. مبارزه با این هیولا با آن صدای كر كننده اش واقعاً هولناك بود.
قطار کول
در Gears 2 وقتی به دنبال ملكه Lucastها می گردید، كول (Cole) كه همیشه در حال حرف زدن و بلند بلند صحبت كردن است، میكروفون Lucastها را می گیرد و با كل آن ها اینطور صحبت می كند: "جوخه دلتا اومده خونتون كودن ها... شنیدید چی گفتم؟ شما كرمای كثیف پایین خواهید رفت... خیلی پایین... آخر پایین! انقدر پایین كه دیگه نمی دونید چطور بیاید بالا. مثل بچه های فسقلی پیش ملكتون گریه خواهید كرد... اوه مامان، نذار این آدم بدا به ما صدمه بزنند! بدبختتون می كنیم... حساب ملكتون رو می رسیم." كول در این صحنه مثل مجری های برنامه های زنده میكروفون را در دست گرفته و با آب و تاب صحبت می كند که یكی از خنده دارترین صحنه های بازی را خلق کرده است.
دریاچه یخ
در Gears 2 با ماشین خود وارد یك دریاچه یخ می شوید كه در حال فروپاشی است. این مرحله هیجان زیادی دارد و بمب های Lucastها بر سر شما فرو می ریزند. پس از رد كردن این دریاچه، برد (Brad) می گوید: "اوه... نزدیك بود... دریاچه بعدی خودم پشت فرمون می شینم." ماركوس با آن صدای كلفتش می گوید: "دریاچه بعدی شنا خواهی كرد."
مرگ ماریا
پس از جستجویی طولانی، دام بالاخره همسر خود را پیدا می كند، خیلی خوشحال هستیم كه سرانجام آن ها به هم می رسند، ولی ناگهان متوجه می شویم که ماریا (Maria) آنقدر شكنجه دیده كه دیگر شبیه به قبل نیست و در حال مرگ است. او حافظه اش را از دست داده و همانند یك مرده ای است كه فقط نفس می كشد. در این صحنه دام باید همسر خود را بكشد تا او را از درد و رنج خلاص كند. با صحنه ای بسیار دراماتیك روبرو بودیم.
مبارزات تك تیرانداز
استفاده از اسلحه Snipe در بازی ها خیلی هیجان انگیز است، ولی در Gears of War این موضوع متفاوت تر است. لذت زیادی در استفاده از سلاح های تك تیراندازی Gears of War وجود دارد و در بخش چندنفره این موضوع خیلی مهم است، چون یك نفر با یك Sniper می تواند در مكانی پنهان شده و تعداد زیادی از دشمنان را از پا درآورد.
كشتار ژنرال رام
هر بازی نیازمند یك شخصیت منفی است. در Gears of War 1 یك Lucast بزرگ به نام ژنرال رام (RAAM) زحمت ایفای نقش شخصیت منفی را كشید! در یكی از صحنه های بازی، رام فرمانده كیم (Kim) را به طور وحشیانه ای می كشد كه این صحنه بسیار خاطره انگیز و تكان دهنده بود. همچنین كشتن خود رام در انتهای بازی هم به یاد ماندنی است.
اره برقی در مقابل اره برقی!
در Gears 2 شما ملكه Lucastها را پیدا می كنید، ولی او موفق می شود كه فرار كند و یكی از سربازانش را كه یك چوب دستی بزرگ و دارای اره برقی دارد را به سراغ شما می فرستد. دوئل اره برقی با او خیلی سینمایی بود و جاخالی دادن از ستون های در حال سقوط بسیار هیجانی بود.
Brumak سواری!
در Gears of War اولین حركت شما در مواجه با Brumakها، چگونه زنده ماندن بود. در Gears 2 در اواخر بازی همه چیز تغییر كرد. شما می بایست سوار یك Brumak بشوید و در داخل غارهای Lucastها تاخت و تاز كرده و همه را از پا درآورید. شلیك راكت و سپس بزرگ شدن Brumak و حمله به هلیكوپتر دلتا واقعاً نفس گیر بود.
Headshotها!
آیا بازی دیگری به خوبی Gears of War حس خوبی در Headshotها دارد؟ كنده شدن كامل سر و جمجمه و جاری شدن خون با آن صدای دوست داشتنی، واقعا لذت بخش است. این صدا در كنار صدای اره برقی یكی از دلنوازترین صداها در این بازی است! در جا ماندن Lucastها پس از Headshot شدن خیلی خنده دار بود.
Kryll
در بعضی از مراحل Gears of War اگر وارد تاریكی شوید، Kryllها كه همانند كلاغ می مانند به شما حمله می كنند و كمتر از یك ثانیه شما را همانند گوشت های داخل قصابی تکه تکه می كنند! چگونگی پیشروی در بازی و روشن كردن محیط و مقابله با آن ها واقعاً به یاد ماندنی است.
داخل یك كرم
در Gears of War 2، ماركوس و دام متوجه می شوند كه یك كرم غول پیكر شهرها را می خورد! مشكل این است كه چگونه باید این جانور را كشت؟ پس از ورود دلتا به داخل بدن این كرم، آن ها تصمیم می گیرند قلب او را پیدا كنند و به این شكل این هیولا را بكشند. ماجراهای زیادی داخل بدن این كرم اتفاق می افتند كه تمام آن ها در خاطرمان است. این مرحله خونین ترین مرحله Gears of War است، طوری كه در استخری از خون غرق می شوید و بدنتان كاملاً قرمز می شود.
Hammer of Dawn
اسلحه Hammer of Dawn یكی از قدرتمندترین سلاح های Gears of War است كه استفاده از آن هم بسیار لذت بخش است. به خاطر همین قوی بودن، Epic تصمیم گرفت كه در طراحی مراحل آن را محدود كند. مثلاً نتوانید از آن در فضاهای داخلی استفاده كنید و یا اینكه این اسلحه فقط وقتی كه ماهواره آن روشن بود، كار می كرد.
مرگ كارماین ها!
کارماین (Carmine) در نسخه اول، سربازی بود كه كلاهخود به سر داشت و در حالیكه اسلحه اش گیر كرده بود، تیری به سر او شلیك شد و مرد. صحنه مرگ او خیلی سریع و هولناك بود و هیچ گاه از یاد نمی رود. در نسخه دوم، برادر او به دلتا پیوست و او هم مرد. در نسخه سوم Epic یك نظرسنجی از این كه او زنده بماند یا نه گذاشت.
Berserker
در نسخه اول بازی با یك هیولا به نام Berserker روبرو می شویم كه داخل یك كلیسا است. او كور است و با گلوله هم نمی میرد. شما در این مرحله می بایست او را خیلی با احتیاط با ایجاد صدا به بیرون ببرید تا با استفاده از Hammer of Dawn ترتیبش را بدهید. مبارزه با این هیولا با آن صدای كر كننده اش واقعاً هولناك بود.
قطار کول
در Gears 2 وقتی به دنبال ملكه Lucastها می گردید، كول (Cole) كه همیشه در حال حرف زدن و بلند بلند صحبت كردن است، میكروفون Lucastها را می گیرد و با كل آن ها اینطور صحبت می كند: "جوخه دلتا اومده خونتون كودن ها... شنیدید چی گفتم؟ شما كرمای كثیف پایین خواهید رفت... خیلی پایین... آخر پایین! انقدر پایین كه دیگه نمی دونید چطور بیاید بالا. مثل بچه های فسقلی پیش ملكتون گریه خواهید كرد... اوه مامان، نذار این آدم بدا به ما صدمه بزنند! بدبختتون می كنیم... حساب ملكتون رو می رسیم." كول در این صحنه مثل مجری های برنامه های زنده میكروفون را در دست گرفته و با آب و تاب صحبت می كند که یكی از خنده دارترین صحنه های بازی را خلق کرده است.
دریاچه یخ
در Gears 2 با ماشین خود وارد یك دریاچه یخ می شوید كه در حال فروپاشی است. این مرحله هیجان زیادی دارد و بمب های Lucastها بر سر شما فرو می ریزند. پس از رد كردن این دریاچه، برد (Brad) می گوید: "اوه... نزدیك بود... دریاچه بعدی خودم پشت فرمون می شینم." ماركوس با آن صدای كلفتش می گوید: "دریاچه بعدی شنا خواهی كرد."
مرگ ماریا
پس از جستجویی طولانی، دام بالاخره همسر خود را پیدا می كند، خیلی خوشحال هستیم كه سرانجام آن ها به هم می رسند، ولی ناگهان متوجه می شویم که ماریا (Maria) آنقدر شكنجه دیده كه دیگر شبیه به قبل نیست و در حال مرگ است. او حافظه اش را از دست داده و همانند یك مرده ای است كه فقط نفس می كشد. در این صحنه دام باید همسر خود را بكشد تا او را از درد و رنج خلاص كند. با صحنه ای بسیار دراماتیك روبرو بودیم.
مبارزات تك تیرانداز
استفاده از اسلحه Snipe در بازی ها خیلی هیجان انگیز است، ولی در Gears of War این موضوع متفاوت تر است. لذت زیادی در استفاده از سلاح های تك تیراندازی Gears of War وجود دارد و در بخش چندنفره این موضوع خیلی مهم است، چون یك نفر با یك Sniper می تواند در مكانی پنهان شده و تعداد زیادی از دشمنان را از پا درآورد.
كشتار ژنرال رام
هر بازی نیازمند یك شخصیت منفی است. در Gears of War 1 یك Lucast بزرگ به نام ژنرال رام (RAAM) زحمت ایفای نقش شخصیت منفی را كشید! در یكی از صحنه های بازی، رام فرمانده كیم (Kim) را به طور وحشیانه ای می كشد كه این صحنه بسیار خاطره انگیز و تكان دهنده بود. همچنین كشتن خود رام در انتهای بازی هم به یاد ماندنی است.
اره برقی در مقابل اره برقی!
در Gears 2 شما ملكه Lucastها را پیدا می كنید، ولی او موفق می شود كه فرار كند و یكی از سربازانش را كه یك چوب دستی بزرگ و دارای اره برقی دارد را به سراغ شما می فرستد. دوئل اره برقی با او خیلی سینمایی بود و جاخالی دادن از ستون های در حال سقوط بسیار هیجانی بود.
Brumak سواری!
در Gears of War اولین حركت شما در مواجه با Brumakها، چگونه زنده ماندن بود. در Gears 2 در اواخر بازی همه چیز تغییر كرد. شما می بایست سوار یك Brumak بشوید و در داخل غارهای Lucastها تاخت و تاز كرده و همه را از پا درآورید. شلیك راكت و سپس بزرگ شدن Brumak و حمله به هلیكوپتر دلتا واقعاً نفس گیر بود.
Headshotها!
آیا بازی دیگری به خوبی Gears of War حس خوبی در Headshotها دارد؟ كنده شدن كامل سر و جمجمه و جاری شدن خون با آن صدای دوست داشتنی، واقعا لذت بخش است. این صدا در كنار صدای اره برقی یكی از دلنوازترین صداها در این بازی است! در جا ماندن Lucastها پس از Headshot شدن خیلی خنده دار بود.
Kryll
در بعضی از مراحل Gears of War اگر وارد تاریكی شوید، Kryllها كه همانند كلاغ می مانند به شما حمله می كنند و كمتر از یك ثانیه شما را همانند گوشت های داخل قصابی تکه تکه می كنند! چگونگی پیشروی در بازی و روشن كردن محیط و مقابله با آن ها واقعاً به یاد ماندنی است.
-
5 فایل پیوست
معرفی ۵ عدد از بهترین حالت (مُد)های کنسول بازی PS3
معرفی ۵ عدد از بهترین حالت (مُد)های کنسول بازی PS3
رای آشنایی با نام پلی استیشن نیازی نیست که حتما بازی خور باشید. PS3 نامی است که طی چند سال گذشته همواره در کنار نامهایی همچون Wii و XBOX خودنمایی کرده است. کنسول PS3 در سال ۲۰۰۶ وارد بازار شد و شرکت سونی با ارائه این کنسول به دیگر تولیدکنندگان و رقبایش فهماند که “رئیس کیست!”. از آن تاریخ تاکنون اشخاص و شرکت های نوآوری دست به ابتکار زده و این کنسول را در قالب طرح هایی نامتعارف طراحی و گاها به بازار ارائه نموده اند. در این پست که از سایت aleptu برگزیده شده ما به معرفی پنج مورد از این حالت ها می پردازیم.
با ما همراه باشید:
۱٫ سفارشی سازی ویژه شرکت ColorWare
آیا می دانید شخصی سازی کنسول بازی برای گیمرها چقدر اهمیت دارد؟ احتمالا اکثریت افراد به این پرسش پاسخی قاطعانه خواهند داد. از آن جایی که تمامی توجه یک گیمر معطوف به بازی کردنِ یک بازی است در نتیجه هر گیمری تمایل دارد کنترل خود را بر روی بازی حفظ نماید. برای این که احساس نماییم “ما” عامل کنترل کننده در یک بازی هستیم، سفارشی سازی ویژه شرکت ColorWare به شما کمک می کند همانند آن کنترلی که بر روی بازی اِعمال می کردید بر روی محیط بیرونی یک بازی (ظاهر کنسول) نیز اِعمال کنید. این فرایند به شما اجازه می دهد یک کنسول بازی را به کنترل کننده هایی واقعی (actual controllers) تبدیل نمایید.
توضیح: طبق آن چه که در سایت رسمی این شرکت آمده، شرکت ColorWare در سال ۲۰۰۰ تاسیس شده و در ابتدا فعالیتش را با تغییر رنگ دادنِ محصولات الکترونیکی آغاز نموده است. در حال حاضر این شرکت بر روی ایجاد و تغییر محصولاتی فراتر از آن چه که مد نظر تولیدکنندگان ابتداییِ آن محصولات بوده، تمرکز نموده است.
۲٫ GT در چالش با کابین PS
کابین شبیه سازی که توسط Sim-works ارائه شده، به شما اجازه می دهد تا از تجربه ی رانندگی و پرواز در بازی هایی همچون (GT) Grand Turismo لذت ببرید، بازی هایی که بیشترین سطحِ ممکن از شگفتی و واقع گرایی را در اختیار شما قرار می دهند. این کابین با مجموعه کاملی شامل پدال های واقعی، فرمان و یک صندلی رانندگی لوکس تکمیل شده است.
توضیح: جهت کسب اطلاعات بیشتر در مورد Grand Turismo می توانید از این صفحه در ویکی پدیا دیدن نمایید.
۳٫ Rainbow Six PS3 Design
این نمونه بازسازی شده از Rainbow Six PlayStation 3 را با تمامیِ درخشش و مفهومش در Technabob یافتیم. این مدل بسیار چشم نواز است و همین نکته باعث شده که ما آن را به عنوان جزیی نهایی از مجموعه حالت های PS3 برگزینیم. هم چنین به مفهوم واقعی می توانید از این مدل لاس وگاسی برای تزئین اتاق نشیمنتان استفاده نمایید.
توضیح: زمینه فعالیت سایت Technabob: به نمایش گذاردن گجت ها، وسایل، بازی های ویدئویی و دیگر اسباب بازی های تکنولوژیکِ جدید و غیرمعمول از سراسر جهان.
۴٫ لپ تاپ PlayStation 3
اگر از این موضوع که برای بازی به اتاق نشیمنتان محدود شده اید خسته هستید، لپ تاپ PS3 حالتی ایده آل است تا بتوانید یکی از اولین کسانی باشید که در حال حرکت از این کنسول بازی باکیفیت استفاده می نمایید. این لپ تاپ توسط Ben Heck و برای Engadget ساخته شد و اخیرا نیز در یک حراجی خیریه به فروش رسید. همان گونه که بیان شد، این وسیله ترکیبی از یک لپ تاپ و یک کنسول بازی پلی استیشن۳ می باشد که هدف نهایی از طراحیِ آن ایجاد یک دستگاه بازی متحرک می باشد. این لپ تاپ با وزن خارق العاده ۱۶ پوندی اش!، مونیتوری ۱۷ اینچ و نیز تمامی وسایلی که بدون آن ها امکان بازی وجود ندارد را مهیا می سازد.
توضیح۱: هر پوند معادل ۴۵۴ گرم می باشد، بعبارت دیگر ۱۶ پوند برابر است با ۷٫۲۶۴ کیلوگرم!
توضیح ۲: مشخصات کامل این لپ تاپ (به نقل از انگجت) به شرح ذیل می باشند:
Original backwards compatible 60GB model
17-inch LCD HDTV screen: 720p
HDMI-DVI connection
Built-in keyboard, USB ports, stereo speakers, headphone jack
Size: 17 x 13.75 x 3-inches
Weight: 16 pounds!
5. Haze Mod for PS3
حالتِ PS3 Haze برای UBISOFT طراحی شده است و به وسیله نور شدید اشعه ماوراء بنفش به طور کامل روشن می شود. این حالت به طور قطع به پایان رساننده این “شوی حالت (مُد)” می باشد. Haze یکی از بازی های ویدئویی اول شخص تیراندازی می باشد که در میان بخش های معینی از طرفداران PS3 محبوب می باشد. این بازی که توسط UBISOFT توسعه یافته بود پیرامون مفهوم “Nectar” تغییر یافت. واژه ی “Nectar” به مایعی موهومی در شیمی اشاره می کند که اجزای آن Nova-Keto-Thyrazine نامیده می شوند و هر ** از این مایع بنوشد تبدیل به سوپرمن می شود! این مکمل غذایی علاوه بر این که افراد را باهوش و بی باک تر می کند آن ها را متوهم نیز می سازد.
-
جزئیاتی جدیدی در مورد DirectX 11.1 در نمایشگاه BUILD منتشر شد
جزئیاتی جدیدی در مورد DirectX 11.1 در نمایشگاه BUILD منتشر شد
مایکروسافت در مصاحبه ای جزئیات جدیدی در مورد DirectX 11.1 و قابلیت های آن منتشر کرد. در این مصاحبه مایکروسافت پیشرفت های DirectX که در واسط Metro مورد استفاده قرار گرفته را شرح داد. تک تک بخش های واسط برنامه نویسی DirectX تغییراتی داشته است اما جالب ترین و مهم ترین تغییرات مربوط به بخش گرافیکی یعنی Direct3D است.
DirectX 11.1 به همراه ویندوز ۸ عرضه خواهد شد اما در مورد این که در سیستم عامل های قبلی یعتی ویندوز ۷ و ویندوز ویستا هم پشتیبانی خواهد شد یا نه، خبری در دست نیست.
تمرکز مایکروسافت در افزایش کارایی و بازدهی DirectX 11.1 بوده است و روش های جدیدی برای افزایش بازدهی در انجام کارهای معمول مورد استفاده قرار گرفته است، اما غیر از این روش ها، چندین امکان جدید نیز در DirectX 11.1 اضافه شده است.
Cap Bitها که در D3D 10 وجود داشت دوباره بازگشته است. علت اصلی استفاده ی مجدد از این قابلیت به پشتیبانی و استفاده ی بهتری از پردازنده های قدیمی Intel ، NVIDIA و AMD مربوط می شود. ویندوز ۸ در استفاده از این سخت افزارهای قدیمی توانایی بیشتری خواهد داشت. علاوه بر آن پردازنده های گرافیکی از نوع SoC (مخفف System on Chip به معنی سیستم روی یک چیپ است که در گوشی ها و تبلت ها استفاده ی زیادی دارد) بهتر پشتیبانی می شوند، در واقع نرم افزار ابتدا بررسی می کند که آیا پردازنده ی گرافیکی حالت سنگ فرشی است یا نه تا از قابلیت های SoC به صورت بهینه استفاده کند.
دسترسی Direct3D به فاندیشن مدیا (واسط برنامه نویسی برای پخش و رمز کردن ویدئو توسط ویندوز) بهتر شده است. اکنون می توان خروجی فاندیشن مدیا (MF) را قبل از نمایش دادن به پیشکسل شیدرها فرستاد.
رسترایزر نرم افزاری WARP از نظر کارایی پیشرفت کرده است.
ردیابی شیدر اضافه شده است که با استفاده از آن می توان کارایی شیدرها را ردیابی و بررسی کرد. این کار سابقا به ابزارهای خاصی برای پردازنده های مختلف گرافیکی نیاز داشت.
پشتیبانی از تصاویر سه بعدی استریوسکوپیک (S3D) به D3D اضافه شده است.
-
1 فایل پیوست
برگزاری جلسه نقد و بررسی اولین بازی آنلاین ایرانی « آسمان دژ»
برگزاری جلسه نقد و بررسی اولین بازی آنلاین ایرانی « آسمان دژ»
بنیاد ملی بازیهای رایانهای در ادامه سلسله نشستهای نقد و بررسی بازیهای رایانهای و با حمایت فرهنگستان هنر جلسه نقد و بررسی اولین بازی آنلاین ایرانی « آسمان دژ » را در سالن ایران فرهنگستان هنر برگزار می کند.
به گزارش معاونت ارتباطات و بین الملل بنیاد ملی بازیهای رایانهای این نشست که پنجمین نشست از سلسله نشستهای نقد و بررسی بازیهای رایانهای است، با هدف بررسی نقاط ضعف و قوت اولین بازی آنلاین ایرانی « آسمان دژ » که تیرماه سال جاری رونمایی شد و نیز طرح چالشهایی که این بازی طی تجربیات عملی خود با آن مواجه بوده است، برپا میشود.
لازم به ذکر است که در این نشست دکتر مینایی مدیر عامل بنیاد ملی بازیهای رایانهای، دست اندرکاران ساخت این بازی و نیز جمعی از فعالان حوزه تولید و توزیع بازیهای رایانهای حضور خواهند داشت.
این نشست عصر فردا یکشنبه 8 اسفند ماه، رأس ساعت 16 در تالار ایران فرهنگستان هنر، واقع در خیابان ولیعصر نرسیده به تقاطع طالقانی، برگزار خواهد شد. حضور در این جلسه برای عموم علاقهمندان آزاد است.
همچنین یادآوری میشود پیش از این بازیهای عصر پهلوانان، داستان جزیره، شمشیر نادر، مقاومت، پایان معصومیت و گرشاسپ در این سلسله نشستها نقد و بررسی شدند.
-
1 فایل پیوست
Limbo
Limbo
اگر کمی، فقط کمی به دل بازیباز بنشینند دیگر رفتنی برایشان در کار نیست، خاطره ساز می شوند و در ذهنتان می مانند. این روزها تعداد محدودی از بازی های کوچک مستقل و آرکید بین خیلی از بازی های بزرگ و پرآوازه گل می کنند و وقتی می آیند دیگر رفتنی در کارشان نیست. بازی هایی که نه از Frostbite استفاده می کنند و نه Motion Scan دارند و نه هایپ های حبابی پشتشان است و بسیاری “و نه” دیگر! عناصری که این بازی ها معمولا از آن ها برای شاهکار شدن و مهمتر از آن ماندگار شدن، استفاده می کنند خیلی ساده است، کم خرج و البته پر مغز. خلاقیت و ابتکار، استفاده از ایده های نو، سادگی و هنر از جمله ی این عناصر اند. یادمان نرود که پورتال چگونه به یک بازی پر آوازه و مشهور تبدیل شد. ایده های ناب همیشه به موفقیت می رسند. بی جهت نیست که سران اپیک به این نتیجه رسیده اند که بازی های کوچک و آرکید های کم هزینه و کم قیمت تهدیدی برای بازی های بزرگ اند!
لیمبو، پر است از خلاقیت و هنرمندی، ایده های ناب و سادگی. رمز موفقیت لیمبو همین ها هستند. در نگاه اول لیمبو یک بازی ساده و خسته کننده است که هیچ چیز جذابی ندارد. اما به واقع این طور که نیست هیچ دقیقا خلاف این هم هست، در واقع لیمبو در همان بدو آشناییش خود را به شما ثابت می کند، کم کم و با رد کردن مراحل و چشیدن طعم خوش لیمبو می فهمید که این بازی چه گوهری دارد. متوجه می شوید که لیمبو یک بازی خاص است. یک بازی زیبا است و هیچ کم و کاستی ندارد.حس گمشده
اولین چیزی که از لیمبو دستگیر مخاطب می شود، اولین چیزی که توی چشم میزند و توجه شما به آن جلب می شود، سبک هنری دقیق و طراحی فوق العاده ی بازی است. گرافیک هنری بازی حرف ندارد. تقابل تاریکی و روشنایی به خوبی در جای جای بازی نشان داده می شود و این اولین ویژگی خاص لیمبو است. لیمبو در سایه روشن های صفحه ی مات حرکت می کند و در لحظه لحظه ی بازی حس گمشده ای موج میزند. بازی از این جهت که دارای این سبک خاص هنری است، اتمسفر گیرایی دارد. وقتی در بازی غرق شوید می فهمید که همه چیز لیمبو به این سایه روشن های خاص گره خورده است.
پسرک با چشم های سفید و براق خود پشت به نور در فضایی پر از جزئیات و پر از خطرات پیدا و پنهان حرکت می کند و همین حرکت اوست که صحنه های هنری به یادماندنی را خلق می کند.
جزئیات بازی خوب است. در یک پس زمینه ی سفید و پرتوهای پراکنده ی نور که صحنه های بدیعی را خلق می کنند، با حرکت در میان چمنزار، روی سقف هتل و مکان های دیگر که هر کدام جزئیات خود را به خوبی دارند، هر آن چه که توقع دارید ببینید، دیده می شود. هیچ وقت فکر نمی کردم که افتادن در آب و غرق شدن پسرک به این زیبایی نشان داده شود. به واقع بازی از این لحاظ هیچ نقصی ندارد.
نور پردازی در بازی غوغاست! نمی توان از صحنه های فوق العاده زیبایی که به واسطه ی نور و تاریکی به وجود می آیند چشم پوشی کرد.
یکی دیگر از نقاط قوت بازی در ارتباط با جلوه های بصری، فیزیک فوق العاده ی بازی است. فیزیک طبیعی بازی به دنیای آن حیات بخشیده است. در واقع همه چیز با همان دقت و کیفیتی که باید، تخریب پذیر و شکننده اند. علاوه بر آن تمام مبانی فیزیکی حرکت به خوبی در بازی پیاده شده است. به عنوان مثال شکستن و خرد شدن جعبه ی چوبی، سر خوردن و افتادن سنگ و … از سراشیبی و یا حرکت دورانی زنجیر به طرزی باورنکردنی طبیعی جلوه می کند. سقوط و حرکت پسر بچه که بماند! فیزیک بازی عالی است و انکار ناپذیر است.
حسی که بازی به بازیباز القا می کند، تلفیقی از حس تنهایی و ترس همراه با اشتیاق به رسیدن به مقصد است. این حس با نگاه های پسرک، با راه رفتن او، با موانع کشنده ی روبرویش و با سبک هنری خاص گرافیک آن به خوبی منتقل می شود. در بازی هیچ عامل کمک کننده وجود ندارد. شما می بینید که می توان با یک همراه به خوبی فلان مانع را رد کرد، اما پسرک تنهاست، باید به تنهایی از پس آن بر بیاید و باید به تنهایی مانع را رد کند. باید زنده بماند و باید به مقصد برسد و در این راه هیچ ** به او کمک نمی کند. حتی بازی HUD ندارد! هیچ علامت و نشانه ای دیده نمی شود. پسرک تنهای تنهااست و این حس به خوبی به شما منتقل می شود. از طرفی پسرک باید به مقصد برسد، شما می دانید که با رد کردن این مرحله، با حل کردن این معما و پشت سر گذاشتن این خطر، چالش و معمایی دیگر در انتظارتان است. شاید همین عامل مشتاقانه شما را به ادامه دادن و رد کردن مراحل ترغیب می کند ولی اگر هدف پسر بچه را در نظر بگیرید، دنیای لیمبو نظیر یک جهنم تاریک و خاموش است که برای رهایی از آن باید حرکت کرد و باید موانع را پشت سر گذاشت و این جاست که خاصه ی دیگر بازی رونمایی می شود. پس پیش به سوی زندگی … نجات آن که دوستش دارد هدف پسرک است و شما این را درک می کنید، آری پیش به سوی زندگی!غیرممکن های ممکن
فرض محال که دنیای شگفت انگیز لیمبو واقعی باشد! آیا می شود آدم عاقلی را درون دنیای لیمبو رها کرد و انتظار داشت با دیدن کلید کنترل جاذبه، اهرم چرخاندن صفحه و … جا نخورد؟ بعضی چیزها هستند که به عقل انسان که هیچ، به عقل جن هم نمی رسند. لیمبو پر است از این چیزهای خارق العاده.یکی از محسّنات لیمبو وجود دنیای فراتر از تصورات ما است. دنیای که در آن هر غیر ممکنی، ممکن می شود. هر سختی آسان می گردد و هر خیالی تبدیل به واقعیت می شود. خلق این دنیای عجیب حرکت هوشنمدانه ای بوده تا به کمک آن، سازنده هر چالشی که دلش می خواهد، هر اتفاقی که به نظرش زیبا می آید و هر جور وصله ی ناجوری که فکرش را بکنید در بازی بگنجاند و سپس به شما بگوید، این عروسک را به حرکت در آور، از موانع رد شو و دخترک را نجات بده!ایده ی کنترل جاذبه و تغییر آن، به عنوان یک سلاح قدرتمند در دست بازیباز چالش ها و معماهای جالبی را به وجود آورده است. یکی از نو آوری های بازی همین ایده است. کنترل جاذبه معماهای پیچیده و تو در تویی را به وجود می آورد که به راحتی قابل حل است، فقط کافی است بفهمید از کجا شروع کنید. گاهی مجبور هستید جاذبه را وارونه کنید و مسافتی را طی کنید تا روی یک تیغه ی ارّه ی بزرگ نیفتید و تکه پاره نشوید و گاهی مجبورید جعبه ای را چسبیده به سقف هوا (!) حرکت دهید و به جایی برای بالارفتن از آن برسانید و … و برای انجام دادن این کارها فقط چند ثانیه فرصت دارید. برای این که موفق شوید ناگزیر باید چندین و چند بار یک عمل را تکرار کنید. به نظر می رسد داشتن پشتکار برای رد کردن مراحل لیمبو شرطی لازم و ضروری است.
یکی دیگر از ایده های به کار گرفته شده ی بدیع لیمبو، اهرم های چرخش صفحه است. به کمک این اهرم ها می توانید صفحه را به حالت چرخش در آورید و به حرکت خود ادامه دهید. در این حالت ممکن است سنگی که درون گودالی گیر کرده ناگهان با چرخش صفحه از گودال خارج شده و به طرز تهدید آمیزی به سمت پسرک روانه شود. این جاست که سرعت عمل شما به چالش کشیده می شود. باید در لحظه عکس العمل نشان دهید و اگر غفلت کنید باید خود را برای تکرار این بخش آماده کنید. همان طور که گفته شد، سرعت عمل هم از شروط لازم و ضروری است.البته در جاهای دیگر بازی هم مجبورید تا ذهن خود را باز نگه دارید و چشمانتان را بیش از پیش با دستانتان هماهنگ کنید و به موقع واکنش نشان دهید. وقتی روی “HOTEL” راه می روید و هر لحظه ممکن است برق پسرک را نفله کند، وقتی که روی سطح شیب دار سر می خورید و باید در لحظه بپرید و کلید اکشن را فشار دهید تا صفحه بچرخد و … اگر به موقع عکس العمل نشان ندهید باید دوباره سعی کنید. هر چند دوباره سعی کردن تنها به خاطر عکس العمل نابه هنگام به وجود نمی آید و گاهی برای فهمیدن این که چه کار باید کرد، بارها و بارها پسرک را به کشتن می دهید! بماند که بعد از این که فهمیدید چکار باید کرد، چند باری میسوزید تا یاد بگیرید آن کار را درست و به موقع انجام دهید. برای رد کردن هر یک از مراحل یکی از شرط های لازم و ضروری، چندباره سعی کردن و سوختن های پیاپی است!
با این که نمی شود ایراد درست و حسابی به گیم پلی لیمبو وارد کرد، اما یکی از چیزهایی که مرا آزار می داد، پریدن های بد پسرک از روی فلان جا، روی فلان جای دیگر بود. نمی خواهم به بازی که همه چیزش به اکمله وجود دارد ایراد بنی اسرائیلی بگیرم، اما به عنوان مثال در یکی دو مرحله ای که باید از روی نردبان چرخدار (مثل صندلی چرخدار!؟!) به جای دیگر می پریدیم، با این که بیش از چندین و چند بار تلاش کرده بودم و به موقع هم عمل می کردم اما پسرک به طرز آزار دهنده ای بد می پرید و خلاصه این که روی اعصاب بود، هر چند این اندک اعصاب خردی های لیمبو، به شیرینی حل کردن معمای مرحله می ارزید.
بار دیگر، تنهایی
صداگذاری بازی ممکن است به دلیل این که چیز خاصی ندارد کم فروغ به نظر برسد. اما من به شما اطمینان می دهم که سازنده ای که با این دقت و وسواس بازی را خلق کرده و برای کوچکترین چیز موجود در بازی فیزیک و رفتار خاصی را تعریف کرده است حتما به یاد یکی از اصول مهم بازی سازی یعنی صداگذاری و موسیقی (Sound) بوده است. پس قصوری صورت نگرفته و تنها به خاطر نشان دادن حس تنهایی پسرک است که در طول مراحل فقط صدای پای او، گاهی فقط و گاهی همراه با صدای باران شنیده می شود و موسیقی در کار نیست.
از طرفی صداهای مورد نیاز در بازی شنیده می شوند، مثلا وقتی تیغه ی ارّه جرقه اندازان به جلو و عقب می رود صدای آن شنیده می شود و یا صدای اهرم فلان و کلید فلان و … همه به خوبی در بازی گنجانده شده اند تا حس نکنید که به دنیایی گنگ قدم گذاشته اید.القای حس تنهایی، از اهداف بازی بوده است و سازنده نیامده با استفاده از موسیقی بیجا تلاش های خود را نابود کند و علاوه بر آن مته ای در ذهن خط خطی شما پس از چند بار سوختن فرو کند.
LIMBO به همین سادگی، به همین خوش مزگی
می توانم بگویم که از میان بازی های شاخ و بزرگ و کوچکی که در تابستان برای اولین بار و یا حتی برای دومین بار بازی کردم، تنها لیمبو بود که مرا به معنای واقعی کلمه سرگرم کرد. لیمبو یک بازی زیبا و بی عیب و نقص بود که از هر نظر توجه مرا به خود جلب کرد و از معدود بازی هایی بود که وقتی مشغول بازی کردن آن بودم، گذر زمان برایم بی معنی بود و حس نمی کردم که تنها همزبانم در اتاق PCـی بی زبانم است! اگر چه به تنهایی پسرک توجه داشتم و برایم دردآور بود.
لیمبو نه فقط یک بازی، بلکه کتابچه ی راهنمای بازیسازی است. کتابچه ای که هر برگش را روق بزنی به رمزی میرسی که وجود هر یک از آن ها به تنهایی در یک بازی تضمینی برای موفقیت آن است. مهم ترینش سادگی است که فقط به این دلیل از آن حرفی به میان نیاوردم که سادگی در نگفتن است. لیمبو خلاقیت دارد، هنر دارد، سادگی دارد، ابتکار دارد … لیمبو هر آن چه باید داشته باشد، دارد.امتیازات بازی (برای نسخه PC):گرافیک: 9 صداگذاری: 10 گیم پلی: 9 خلاقیت (به جای داستان) : 9 جذابیت: 8.5 امتیاز فنی: 9.1 ارزش: 9
-
Trackmania 2 : Canyon
Trackmania 2 : Canyon
نام کامل بازی : Trackmania 2 : Canyon
سازنده : Official Website - Nadeo
ناشر : Official Website - Ubisoft
سبک : Racing
پلتفرم : PC
تاریخ انتشار : سپتامبر 2011 - شهریور 1390
.....-------.....-------.....-------.....-------.....-------.....-------....
ژانر Racing و بازی های مسابقه ای، جزو ژانرهای انعطاف پذیری میباشد که میتوان مانورهای زیادی بر روی آن انجام داد.مانورهایی که باعث میشوند بازی های منحصر به فرد بسیاری را تولید کرد.حدود 8 سال پیش در سال 2003، استودیوی فرانسوی Nadeo از زیر شاخه های یوبیسافت، اولین بازی خود را با نام Trackmania به بازار بازی های ویدیویی عرضه کرد.Trackmania، نقطه شروع و اولین بازی از یک سری منحصر به فرد Racing بود که سازندگانش، آن را بر اساس گسترش دادن ایده "آزادی عمل بیشتر" ساختند.تا آن زمان، بیشتر بازی های مسابقه ای بر مبنای "انتخاب و شروع" بودند. اما در Trackmania، شما میتوانستید مسیرها و مسابقه های خود را طراحی کنید و در آنجا به مسابقه بپردازید.Trackmania میخواست راهی را ادامه و گسترش دهد که بازی های معدودی قبل از آن همچون Excitebike و Stunt Driver پیرو آن بودند.بازی نسبت به عناوین دیگر آن زمان، آزادی عمل بسیار بیشتری را در دست شما قرار میداد.شما میتوانستید پیست ای را طراحی کنید و در آن به همراه دوستان خود هر قدر که میخواستید به مسابقه بپردازید، هر موقع که میخواستید Respawn کنید و با خیال راحت تا آخر خط رقابت کنید.Trackmania جزو معدود بازی های آن زمان بود که چیزهای نسبتا" متفاوتی را به ژانر خود دعوت میکرد.سال ها از آن زمان گذشته است و اکنون در سال 2011 هستیم که بازی Trackmania 2 : Canyon در دست ساخت است.اما قبل از وارد شدن به بحث و توضیح در مورد این Sequel، میخواهم کمی شما را به گذشته ها ببرم و عناوین مهم مختلف این سری را که در طول این مدت منتشر شده اند، مورد بررسی کوتاهی قرار دهم.
-+-+-+-+-+-+-+-+-+-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
TRACKMANIA
The First Video Game In The Series
Trackmania اولین بازی عرضه شده از سری بود.بازی در دست مخاطبانش، راه های زیادی را برای ساختن یک پیست مسابقه قرار میداد.علاوه بر Map هایی که خود بازیکنان میساختند، بسیاری از پیست های از پیش ساخته شده نیز در بازی وجود داشت که میتوانستید با رفتن آنها وسایل جدیدی را برای ابزار ساخت پیست آزاد (Unlock) کنید.حس رقابت و تلاشی که بازیکنان در آن زمان برای ثبت و شکستن رکوردهای جدید در مسابقات، گرفتن مدال ها و جمع کردن Copper میکردند، باعث میشد تا واقعا" از بازی و ویژگی هایش لذت ببرند.گیم پلی بازی بسیار جذاب و قابل توجه بود.کنترل ماشین ها نیاز به حساسیت خاصی داشت و هر چقدر که به مراحل و Event های بالاتر میرفتید، همانقدر نیز انجام دادن اعمال خاص برای گرفتن پول و آزاد (Unlock) کردن چیزهای دیگر بسیار سخت تر میشد.بازی دارای دو مد بود که یکی از آنها Survival Mode نام داشت.در Survival Mode بازی، همانطور که از اسمش معلوم بود، میتوانستید به صورت Random یک ماشین و محیط (Environment) بازی را انتخاب کنید.تا حداکثر 4 نفر در این مسابقه ها شرکت میکردند و باید روند ها رو طوری طی میکردید که نفر چهارم نباشید و در غیر اینصورت از دور مسابقات حذف میشدید.اگر نیز در یک مسابقه نفر اول یا دوم میشدید، یک حق Skip به شما داده میشد تا بتوانید یکی از مسابقات را به طور دلخواه Skip کنید.پایان بازی و مشخص شدن برنده نیز زمانی بود که همه بازیکن ها به جز یه نفر از دور حذف میشدند.مد دیگر بسیار جالب بازی Puzzle Mode بود.در این Mode، بازیکنان باید تنها بوسیله Part هایی که بازی بهشان میداد، پیستی طراحی میکردند که به دو مقصد نهایی وصل میشد.پس از ساختن پیست نیز باید در آن مسابقه میدادند و هر ** که این کار ها را در زودترین زمان ممکن انجام میداد، برنده مسابقه بود.این Mode بسیار خلاقانه و ایده جالبی بود زیرا شما علاوه بر حرفه ای بودن در راندن، باید فکر و توانایی حل پازل خوبی نیز داشتید تا برنده میشدید.بازی دارای 3 محیط (Environment) بود که میتوانستید مسابقات خود را با انتخاب یکی از آنها انجام دهید.این سه محیط عبارت میشدند از : کوه (دامنه و ...) ، جنگل و صحرا. بخش چندنفره بازی از حداکثر 4 نفر پشتیبانی میکرد که میتوانستید به وسیله Lan یا Online با دوستان خود از آن بهره ببرید.گرافیک بازی نیز در آن زمان برای خود بسیار خوب بود.Texture های استفاده شده در خود ماشین ها، جزئیات آن ها و جزئیات محیط های بازی بسیار چشم گیر بودند.افکت های استفاده شده هنگام نشان دادن آب، باریدن برف و دیگر افکت ها بسیار خوب طراحی شده بودند و بعضا" بر روی گیم پلی بازی نیز تاثیر میگذاشتند.ماشین هایی انتخابی خود را در بازی میتوانستید از سه گروه Rally Super Minis، Alpine 4x4s و Speed Muscles انتخاب کنید.Sound های استفاده شده در بازی در حد خوب قرار داشتند.موسیقی بعضا" باعث میشد تا خسته شوید اما چون قابلیت خاموش و روشن کردن موزیک وجود داشت، این امر چندان بازیکنان را آزار نمیداد.صدای Handling و دیگر صداهای خارج شده از ماشین ها نیز در حد خوبی قرار داشتند.در کل اولین بازی از سری Trackmania، _(برای من و برخی از منتقدان)_ یک بازی معتادکننده، بسیار جذاب، متنوع و منتظر کننده برای ادامه هایش بود.اگرچه بازی نتوانست نظر مثبت برخی از منتقدان را به سوی خود جذب کند، اما از سوی دیگر باعث شد ایده چنین بازیهایی دوباره زنده شود و باعث شود تا من و هزاران بازی باز دگر از آن لذت ببرند.
-
اولین نگاه بر Tomb Raider
اولین نگاه بر Tomb Raider
هجوم ارواح؛
سبک اکشن ، اولین ، موفق ترین ، پر عنوان ترین و پر طرفدار ترین سبک در میان بازی های کامپیوتری است. از اولین سال های ظهور بازی های کامپیوتری ، هرساله بیشترین تعداد عنوان بازی به این سبک اختصاص داشت و این همواره پرفروش ترین بازی ها و بهترین بازی های سال از این سبک بهره مند بودند. این سبک نیز مانند اکثر سبک های دیگر ، زیر مجموعه های فراوان و مختلفی را دارا می باشد که از موفق ترین آنها می توان به “تیر اندازی” ، “ماجرایی” ، “ترسناک” ، “سکو بازی” و “تخیلی” اشاره کرد.
سری “مهاجم مقبره” اولین بازی سه بعدی در سبک اکشن سکو بازی بود. این بازی با نو آوری های و تغییرات خارق العاده اش در زمان عرضه ، انقلابی در این سبک به وجود آورد و توانست با جذابیت و هیجان بالای خود ، تجربه جدیدی را برای گیمر رقم زده و او را شگفت زده کند. پس موفقیت های عظیم این بازی ، عنواین بسیار زیادی با تقلید از این بازی ساخته شدند و سعی کردند با استفاده از المان های گیم پلی این بازی و اضافه کردن المان های خاص فرنچایز خود ، بازی درخور توجه و موفقی را عرضه کنند که گاه موفق نیز بودند و حتی پس از مدتی به کل از این سری جلو افتادند ، مانند سری بازی “شاهزاده پارسی” که از موفق ترین بازی های این سبک است.
سری “مهاجم مقبره” نیز مانند بسیاری از سری بازی های دیگر ، با فراز و فرود های بسیاری همراه بود اما همچنان بازی موفقی نشان می داد. این سری بازی ، بار ها بین کمپانی ها و استودیو های بازی مختلف جا به جا شد و گاه سازنده های آن به کلی در تم بازی تغییری اساسی ایجاد می کردند. مانند کاری که “کپ کام” در مورد بازی “توم ریدر:تاریخچه” انجام داد.
این سری بازی به خاطر موفقیت بسیار زیاد و فروش بالا و جوایز متعدد ، زیر شاخه های بسیاری داشت و شخصیت اصلی این بازی یعنی “لارا کرفت” به یکی از محبوب ترین شخصیت های تاریخ بازی های رایانه تبدیل شد. به خاطر محبوبیت بالای این سری بازی ، یک مجموعه فیلم نیز از روی این بازی تهیه شد و توانست به فروش خوبی دست پیدا کند.
پس از گذشت 10 سال از اولین شماره این ، در سال 2006 ، این سری کم کم رو به افول می رفت و با وجود بازی های موفق دیگر در این سبک ، هر روز از مخاطبان این بازی کاسته میشد. تا اینکه “ایدوس” ، ناشر بازی ، تصمیم گرفت تا جان تازه ای به این سری بازی ببخشد و ساخت بازی بعدی این فرنچایز را به دیگر استودیو موفق خود “کریستال داینامیک” خالق سری بازی موفق “میراث کین” واگذار کرد. این استودیو نیز با انتشار بازی “توم ریدر:افسانه” توانایی خود را در زنده کردن این فرنچایز به همگان نشان داد و توانست با فروش 4.5 میلیون نسخه از عنواین موفق سال 2006 باشد.
پس از موفقیت “توم ریدر:افسانه” ، ناشر بازی به طور کامل ادامه دادن این فرنچایز و همه عناوین مربوط به “لارا کرافت” را به “کریستال داینامیک” واگذار نمود. دو شماره بعدی این سری “توم ریدر:سالگرد” و توم ریدر:جهان مدفون” به ترتیب در سال 2007 و 2008 وارد بازار شدند و با وجود استقبال زیاد منتقدین ، در فروش موفقیت چندانی کسب نکردند به طوری که “سالگرد” تنها به فروش 1.5 میلیون نسخه و “جهان مدفون” به فروش 2.5 میلیون نسخه ای دست یافتند.
بنابراین “کریستال داینامیک” تصمیم گرفت که تغییری اساسی در این فرنچایز به وجود بیاورد و با وارد کردن المان های گیم پلی جدید و معما های متفاوت و همچنین بهبود گرفیکی وسیع ، این فرنچایز را به موفقیت بالایی برساند. بنابراین در اواخر سال 2009 خبر هایی ازین استودیو خارج شد مبنی بر اینکه فعلاً قصد ساخت و عرضه عنوانی جدید از این سری را ندارند ، تا بتوانند با خیال راحت به بهبود همه جانبه بازی بیاندیشند.
پس از آن در آگوست 2010 ، “کریستال داینامیک” عنوان دانلود شدنی “لارا کرافت و نگهبان روشنایی” را بر روی ایکس باکس لایو، پی اس ان و استیم عرضه نمود. این عنوان تجربه ای لذت بخش و متفاوت از این سری بود و میشد در عین پای بندی به اصالت ، نشانه هایی از تغییرات بسیار مفید را در آن مشاهده نمود. استقبال بسیار خوب منتقدان و میزان دانلود بسیار بالای بازی نشان از آن داشت که “کریستال داینامیک” راه خود را یافته و توانسته بار دیگر این فرنچایز را به موفقیت برساند.
در روز های آغازین سال 2011 ، چند اسکرین شات از بازی “توم رایدر” منتشر شد که شگفتی برانگیز بود و این عنوان را بدون هیچ پیشوند یا پسوندی معرفی می کرد ، که این نیز نشان از آن داشت که به طور کلی این بازی ، عنوانی متفاوت از دیگر بازی ها این سری است. چند ماه پس از انتشار اسکرین شات ها ، مجله “گیم اینفورمر” تصاویر و اخبار جدیدی از این بازی منتشر که هواداران را هر چه بیشتر به تجربه این بازی مشتاق می نمود و در پایان عنوان شد که معرفی کامل این بازی در همایش “ای 3″ انجام خواهد گرفت.
در اولین کنفرانس ای 3 در سال 2011 که متعلق به شرکت مایکروسافت بود ، از این بازی رو نمایی شد و گرافیک و فیزیک خارق العاده بازی همگان را شگفت زده نمود. همچنین در تریلر منتشر شده از گیم پلی این بازی میشد دنیایی از خلاقیت را احساس نمود. در پایان گیم پلی بازی تاریخ عرضه بازی پاییز 2012 اعلام شد.
با توجه به تصاویر و تریلر های منتشر شده از بازی می توان فهمید که با یک عنوان کامل و استثنایی رو به رو خواهیم بود. گرافیک بازی یکی از بهترین و طبیعی ترین گرافیک ها در بین بازی های کامپیوتری بود. افکت ها عالی بودند و میشد یکی از بهترین افکت های آب و آتش را در این بازی مشاهده نمود. همچنین فیزیک اجسام ، بافت و تخریب پذیری محیط باور نکردنی نشان می داد. برای هر چه طبیعی تر شدن بازی برای خلق شخصیت ها و همچنین خود “لارا” از تکنولوژی “موشن کپچر” استفاده شده بود که در مورد این بازی بسیار عالی به کار گرفته شده و به باور پذیری بازی کمکی بسیار بزرگ کرده بود.
داستان بازی نیز به پیش از تمامی بازی های این سری باز می گردد. زمانی که “لارا کرافت” بسیار جوان و بی تجربه است. او که علاقه مند و تحصیل کرده در رشته باستان شناسی است ، هنگامی که در حال مسافرت به ژاپن به منظور کند و کاو اشیاء باستانی این کشور بوسیله کشتی است ، اتفاقی ناگوار رخ می دهد و ناگهان کشتی آسیب می بیند و غرق می شود. و تنها این لارا است که از این حادثه جان سالم به در برده و زنده می ماند. حال او در جزیره ای دور افتاده ، محکوم به بقاست و باید به تنهایی از پس همه ی مشکلات بر بیاید. حال لارا درکه تنها در فکر نجات خود و فرار از جزیره است ، نشانه های از یک تمدن باستانی در این جزیره دور افتاده می یابد و با مقبره هایی عجیب و متفاوت واجه می شود.
گیم پلی بازی یکی از کامل ترین ، جذاب ترین و خلاقانه ترین گیم پلی هایی است که می توان در این سبک مشاهده نمود. معما های سکو بازی پرتعداد ، متفاوت و بسیار پیچیده خواهند بود و هر بازی کننده ای را به فکر خواهند انداخت. در این شماره بازی کننده غیر از یافتن راه حل هر معما باید از سرعت بسیار بالایی نیز برخوردار باشد تا بتواند آن معما را پشت سر بگذارد. از مهم ترین المان های مؤثر در گیم پلی بازی می توان به آب ، آتش ، ضربه و المان های کسب شدنی ، اشاره نمود. هر چه از بیشتر در بازی پیش بروید ، توانایی های لارا بیشتر و معما های بازی سخت تر و هوشمندانه تر می شوند. همچنین در بازی بایستی برای بقای زندگی و بازیابی توان به دنبال آب و غذایی مناسب باشید. همچنین شایعاتی خبر از آن می دهند برای بهبود آسیب دیدگی ها بایستی گیاهان موجود در جزیره را جمع آوری نمایید. محیط جزیره بسیار وسیع است و برای یافتن غذا بایستی کشتی ها آسیب دیده را پی یافتن مواد خوراکی جست و جو نمایید.
اما برای گیمر هایی که حوصله گذاشتن وقت بسیار و فکر کردن بر روی معما ها را ندارند نیز راهکاری توسط سازندگان بازی در نظر گرفته شده است. این راهکار راهنمای خودکار بازی است که در صورت نیاز بازی کننده می تواند از آن استفده نماید. همچنین تنها سلاح هایی که تا کنون امکان استفاده از آن ها در بازی قطعی شده است ، تیرکمان ، چاقو کلت کمری ، و یک نوع سلاح دست ساز است. همچنین نشانه گیری در بازی به دو صورت ثابت شدن روی هدف و نشانه گیری آزاد وجود دارد.
صداگذاری بازی نیز آن چنان که از شواهد و قرائن پیداست به بهترین نحو صورت گرفته و با توجه به صداگذاری تریلر بسیار دقیق و ریز بینانه است. همچنین افکت ها صوتی بازی از جمله افکت های آب ، آتش و چوب و همچنین برخورد اجسام بسیار خوب و درست کار شده اند و همپای گرافیک و گیم پلی به بهتر شدن و باور پذیر تر شدن بازی کمک شایانی خواهند نمود.
در کل “توم ریدر” 2012 یکی از موفق ترین بازی های این سری خواهد بود و از هم اکنون نوید یکی از بهترین و کامل ترین بازی های این سبک و سال 2012 را به همه ی گیمر های مشتاق می دهد.
-
1 فایل پیوست
نقد بازی Red Faction: Armageddon
نقد بازی Red Faction: Armageddon
بی شک جذاب بودن Red Faction از Volition بر ما پوشیده نیست . شما در این نسخه بازی می کنید تا همه چیز را منفجر کنید. راکت شلیک می کنید و بمب های کنترلی را منفجر می کنید. با چکش خود ستون های یک ساختمان را در هم می کوبید و مشاهده می کنید که ساختمان چطور با خاک یکسان می شود. تیرآهن های فرعی از هم باز می شوند و هر کدام به جهتی پرت شده و دیوارها همانطور که انتظار دارید، تخریب می شوند. اگر به دنبال یک بازی با قابلیت تخریب بالا هستید، چیزی بهتر از Red Faction پیدا نخواهید کرد. با وجود هیجان زیادی که تخریب های فوق العاده واقعی داشتند،
Red Faction قبلی دارای کمی مشکل هم بود. هدف های مراحل بازی (از هیجان نابود کردن تمام تشکیلات یک منطقه تا مراحل آزار دهنده ای که در آن ها باید پنج دقیقه بدون این که کسی را عصبانی کنید، رانندگی می کردید) متفاوت بودند. مبارزات علیه نیروهای EDF می توانست خیلی خطرناک شود. در دنباله Red Faction که Armageddon نام دارد، Volition به طور کلی بدنه اصلی بازی را تغییر داده و تمرکز اصلی روی اکشن بازی در محیط های جدید است. به جای یک محیط بزرگ با ترافیک و مناطق مختلف روی سطح مریخ، به نظر می رسد Armageddon سر راست تر و خطی تر شده است. شما یکی از نوادگان حزب مخالف Guerrilla هستید که نامتان داریوش میسون (Darius Mason) است. همانند الک میسون (Alec Mason) او یک چکش بزرگ دارد که می تواند با استفاده از آن همه چیز را تخریب کند.
او همچنین تعداد بیشماری اسلحه جدید خواهد داشت و طبق نمایش های بازی شما می توانید سلاح های Guerrilla را بسیار با جزئیات Upgrade کنید. این بار در Armageddon، سازنده بازی یعنی Volition دیگر مجبور نبوده روی ساخت تکنولوژی فیزیک بازی تمرکز کند. به جای آن، استودیو بیشتر به فکر ساخت قسمت اصلی بازی بوده، چون خیالشان از بابت تکنولوژی خود راحت بوده است. نحوه حرکت شخصیت ها و کنترل، بسیار شبیه به قبل است. شما می توانید چهار اسلحه با خود حمل کنید و مسافت کمی را بدوید و در نسخه کنسولی کمی هم قابلیت Lock-On خواهید داشت. Red Faction حداقل در بخش تک نفره خود فقط مربوط به Headshot کردن و تیراندازی نیست. بازی در مورد منفجر کردن است. اگر بتوانید یک Plasma Beam پیدا کنید، راحت می توانید هر مانعی را از سر راه بردارید. این اسلحه درشت هیکل، انرژی ذخیره شده قوی شلیک می کند که از همه چیز رد شده و هر چیزی را سر راه خود تخریب می کند. آیا دوست دارید برجی را روی چندین کانتینر حاوی مواد منفجره تخریب کنید؟ کافی است با Plasma Beam قسمت اصلی برج را ببرید و سپس شاهد سقوط آن باشید. اسلحه دیگری هم در بازی هست که Plasma Cannon نام دارد که پس از شارژ شدن به صورت بخار در آمده که با شلیک آن می توانید بیش از یک لایه را ببرید و با شلیک چندین تیر از این اسلحه، به طور کلی یک ساختمان را می توانید نابود کنید. مین های کنترلی هم دوباره بازگشته اند، ولی این بار یک Launcher هم برای شلیک دارند.
این بدین معنی است که دیگر لازم نیست در اطراف چرخیده و با دست خود مین ها را پرت کنید. می توانید عقب ایستاده و پس از شلیک آن ها، چاشنی را فعال کرده و شاهد یک انفجار عظیم باشید. البته کنترل این مین ها در فواصل نزدیک کار می کند. Rocket Launcherها هم دوباره بازگشته اند و تخریب بیشتری را به همراه دارند. اسلحه Nano Rifle از Guerrilla هم در این میان به چشم می خورد که اینبار خیلی سریع تر از قبل شده است. این اسلحه شبیه به سلاح های نیمه اتوماتیک است که با برخورد گلوله آن ها به هر چیزی آن را نابود می کنند. بازی با این اسلحه های خیلی سرگرم کننده است، ولی ترکیب قابلیت های جدید داریوش بسیار جذاب تر است. قابلیت جدیدی به نام Repair هم دارید که می توانید هر آنچه که تخریب کرده اید را دوباره از نو بسازید. پس اگر یک پلکان و یا نردبان را تخریب کنید، می توانید هر بار که خواستید، آن ها را دوباره به حالت اول بازگردانید. اگر هم متوجه شدید که تخریب یک ساختمان خیلی لذت بخش است، می توانید پس از تخریب کلی آن، دوباره آن را به حالت اول برگرداننده و از نو ساختمان را دوباره تخریب کنید. این موضوع تنوع و کاربرد بسیار بالایی دارد. مثلا می توانید وقتی سلامتی پایینی دارید، یک ساختمان خرابه را درست کنید و به داخل آن رفته و سنگر بگیرید تا دوباره سلامتی خود را بازگردانید. در نسخه قبل وقتی یک سوراخ در دیوار درست می کردید و به داخل می رفتید، آن سوراخ همچنان وجود داشت و دشمنان می توانستند یا از طریق آن شلیک کنند و یا به دنبال شما بیایند.
در Armageddon می توانید دیوار را پس از تخریب دوباره سازی کنید و پس از آمادگی دوباره دیوار را تخریب کرده و به نبرد بازگردید. بهترین اسلحه Magnet Gun نام دارد. این سلاح هیچ صدمه مستقیمی نمی زند، ولی با دو شلیک می توانید کارهای جالبی انجام دهید. با شلیک اول به یک جسم و شلیک دوم به جسم دیگر می توانید دو جسم را به هم وصل کنید. می توانید مواد منفجره به یک ساختمان و یا ماشین و حتی دشمن وصل کنید. با این اسلحه می توانید دشمن را به سقف بکوبید و یا کف یک ساختمان که دشمن روی آن ایستاده را بردارید و یا دو ساختمان را کلا به هم بکوبید. هر وسیله ای را در این بازی می توانید به هم وصل کنید (البته به غیر از سنگ های اصلی محیط) تنوع کار با این اسلحه بسیار بالا است. چیزی که هنوز ما را دو دل می کند، ساختار کلی بازی است. چرخیدن در محیط و منفجر کردن هر چیزی در اطراف، خیلی جذاب است، ولی نمی توان در مورد کلیت آن فعلا نظری داد. همچنین Jetpack در بخش تک نفره وجود ندارد و فقط در قسمت چندنفره می توانید از آن استفاده کنید. البته Volition هنوز در مورد بخش چندنفره صحبت نکرده، پس نمی توان نظر قطعی راجع به نبود Jetpackها در بخش تک نفره داد. خوشبختانه مبارزات خیلی هیجانی تر از قبل هستند و موجودات فضایی موجود در مریخ چالش بیشتری در مبارزات به همراه دارند.
-
3 فایل پیوست
عینک MW3 از کمپانی Gunnar
عینک MW3 از کمپانی Gunnar
محصول جدید شرکت Gunnar که عینکهای مخصوص گیم و پی سی تولید میکنه که جدیداَ مثل چند سال پیش که عینک برای Black Ops تولید کرده بود اینبار برای نسخه جدید این بازی یعنی MW3 هم عینک جدیدی عرضه کرده است که هم اکنون پیش فروش کردهاند و برای ماه اکتبر ۲۰۱۱ بطور رسمیقبل از منتشر شدن بازی به بازار عرضه میشود.
این عینک از تکنولوژی i-AMP بهره میگیرد. و قاب آن از جنس آلیاژ منیزیم هست و لنزهای عریضی دارد که باعث دید بیشتر شما میشود. ولی در کل وظیفه این عینک محافظت از چشمان شما است.
بازی Modern Warfare 3 به بدلیل جزابیتهای بالا و صحنههای زیبا گیمر را میخکوبد میکنه و این عینک باعث میشود که حداقل چشمان خود را از دست ندهید !
چرا گیمرها از عینک استفاده میکنن ؟
عینک کنتراست را افزایش میدهد
افزایش sharper و چشم اندازهای روشن تر
کاهش نوزهای خیرکننده و تمرکز بهتر شم
باعث کاهش خستگی چشم و خشکی آن میشود
و در آخر باید بگم قیمت این محصول هنوز معلوم نیست ولی عینک Black Ops به قیمت ۷۹٫۹۹ دلار به فروش میرسه.
-
1 فایل پیوست
اولین تصویر واقعی ۳DS منتشر شد
اولین تصویر واقعی ۳DS منتشر شد
حدودا چند ماهی میشود که دیگر خبرات و اطلاعات مهمی از کنسول دستی و پیشرفته ی کمپانی بازیسازی Nintendo یعنی کنسول دستی ۳DS منتشر نشده است اما امروز یکی از کارکنان کمپانی بازیسازی Nintendo دست به کار عجیبی و خارق العاده ایی زده است.
طبق اطلاعات جدیدی که در این رابطه منتشر شده است شخص عکاس یکی از کارکنان کمپانی بازیسازی Nintendo بوده است که این کارمند یک عدد کنسول دستی ۳DS را میدزد و سپس به مخفیانه به دور از چشم دیگر کارکنان به وسیله موبایل خود یک عکس از کنسول دستی ۳DS می گیرد.
این تصاویر اولین بار در این سایت قرار گرفته بود اما به دلایلی که هنوز فاش نشده است این تصاویر از روی این سایت حذف شد . اما سایت .neogaf. هم این تصاویر را بر روی تالار گفتگوی خود قرار داد.
طبق اطلاعاتی که به تازگی در چند دقیقه اخیر منتشر شده است کارمندی که به طور مخفیانه یک دستگاه کنسول ۳DS را دزدید و از آن عکس برداری کرد هم اکنون ویدئویی واقعی نیز از این ۳DS را در اینترنت منتشر کرد که شما علاقمندان به کنسول پیشرفته ی۳DS میتوانید این ویدئو در اینجا یا در منبع خبر مشاهده کنید.
کنسول دستی و پیشرفته ی ۳DS در اواسط سال ۲۰۱۱ میلادی به طور جهانی در بازارهای جهان منتشر خواهد شد
-
4 فایل پیوست
xbox360 از گذشته تا کنون
xbox360 از گذشته تا کنون
ایکس باکس ۳۶۰ دومین کنسول بازی منتشر شده توسط مایکروسافت ، بعد از ایکس باکس در سال ۲۰۰۱ است.این کنسول با نینتندو وی و پلی استیشن ۳ رقابت میکند.لقب این سه کنسول “نسل بعدی” و “نسل هفتم” است.ایکس باکس ۳۶۰ به طور رسمیبر روی شبکه تلویزیونی ام تی وی در ۱۲ می۲۰۰۵ معرفی شد.
توسعه
قبل از فاش شدن نام نهایی ایکس باکس ۳۶۰ ، ایکس باکس ۲ ، زنون ، ایکس باکس نکست (ایکس باکس بعدی) ، نکست ایکس باکس و نامهای دیگری نامیده میشد.در طول توسعه ، مایکروسافت گفت که بازیهای این کنسول با کیفیت بالا ( اچ دی ) منتشر میشوند، تصاویر امید بخشی نیز به نمایش گذاشته شد و خیلی واقعی بود.ایکس باکس ۳۶۰ برای اجرای بازیها و دیگر رسانهها از دی وی دی استفاده میکند،هر چند دی وی دی دارای حجم کم تری نسبت به ” اچ دی – دی وی دی ” و “بلو رِی” دارد.
انتشار
ایکس باکس ۳۶۰ در تاریخ ۲۲ نوامبر ۲۰۰۵ در آمریکا و کانادا ، در ۲ دسامبر ۲۰۰۵ در اروپا و ۱۰ دسامبر ۲۰۰۵ در ژاپن منتشر شد.بعد در کشورهایی نظیر مالزی ، مکزیک، کلمبیا ، کره جنوبی ، هنگ کنگ ، سنگاپور،تایوان،استرالیا ، نیوزیلند ، آفریقای جنوبی ، چک ، هند ، برزیل ، پلند ، هلند و روسیه منتشر شد.وقتی برای اولین بار در آمریکای شمالی منشتر شد ، تقاضاها از عرضه و فروش کنسول بیشتر بود .بسیاری از مردم ایکس ۳۶۰ را از فروشگاه اینترنتی ای-بای با قیمت بالا تر میخریدند ، و چیزی نگذشت که تا اوایل سال ۲۰۰۶ ، ایکس باکس در فروشگاهها بیشتر شد و همه فروشگاهها این کنسول را داشتند.
مدل
” ایکس باکس ۳۶۰ مدل کُر ” : این اولین نسخه منتشر شده ایکس باکس است.این پکیج تنها دارای کنسول و کنترلر بی سیم بود.ساخت این پکیج متوقف شده و مدلی ارزان تری به نام ارکید به بازار آمد.
“ایکس باکس ۳۶۰ مدل ارکید ” : این دومین پکیج ایکس باکس ۳۶۰ است.این پکیج دارای کابل اچ دی ام ال ، یک کنترلر بی سیم ، یکهارد ۲۵۶ مگابایتی ، ۵ بازی لایو و کابل ویدیوی کیفیت معمولی میباشد.
“ایکس باکس ۳۶۰ پرو یا پرمیوم ” : این پکیج دارای کابل خروجی اچ دی ام ال ، ۶۰ گیگابایتهارد ، کنترلر بی سیم ، کابل اِتِرنِت ، هدست ، کابل ویدیویی با کیفیت بالا و یک ماه ایکس باکس لایو آزمایشی است.
“ایکس باکس ۳۶۰ الایت ” : این پکیج ، گران ترین پکیج ایکس باکس ۳۶۰ است. رنگ آن سیاه است و خروجی اچ دی ام ال دارد ، ۱۲۰ گیگابایتهارد ، هدست،کنترلر بی سیم ، کابل اترنت ، کابل ویدیویی با کیفت بالا و یک ماه ایکس باکس لایو آزمایشی.
مدل جاری:
” ایک باکس اسلیم” : رنگ سیاه براق ، اچ دی ام ال ، ۲۵۰ ،۱۲۰ و ۴ گیگابایتهارد ، هدست،کنترلر بی سیم ، کابل اترنت ، کابل ویدیویی کیفت بالا ، یک ماه ایکس باکس لایو آزمایشی.
لوازم
تعداد زیادی لوازم جانبی میتوان برای ایکس اکس ۳۶۰ خرید.این لوازم عبارتند از دو دسته سیم دار و بی سیم ، قابهای سفارشی ایکس باکس ، هدست برای چت کردن هنگام آنلاین بودن، یک دوربین ، یک فرمان برای بازیهای رانندگی و سایر لوازم.
کینکت یکی از لوازم جانبی عمده ایکس باکس ۳۶۰ است .این یک راه جدید برای بازی کردن بدون کنترلر است. کینکت در حال توسعه است و در اواخر سال ۲۰۱۰ نیز به فروشگاهها عرضه شد.کینکت در حال حاضر جوایز زیادی کسب کرده است.
نرم افزار
ایکس باکس یک دستگاه چند رسانه ای است .این دستگاه میتواند فیلمها و موسیقیهای دریافت شده و یا دانلود شده از کامپیوتر را اجرا کند.هم چنین میتواند دیسکهای اچ دی – دی وی دی نیز را هم اجرا کنید ؛ اگر درایو اچ دی – دی وی دی وصل شده باشد.ایکس۳۶۰ بازیها را بر روی دیسک وهارد دیسک خود اجرا میکنید. تا کنون بازیهای بسیار زیادی برای ایکس ۳۶۰ عرضه شده است.
به روز رسانیها (آپدیت)
در آپدیت اخیر ایکس باکس (New Xbox Experience) ویژگیهای بسیار زیادی اضافه شده است.یکی از ویژگیها ، سیستم آواتار است . شما میتوانید یک آواتار شکل خودتان بسازید.آواتار در بازیها و باقی بخشها استفاده میشود. هم چنین منوها نیز تغییر کرده اند. New Xbox Experience نشان میدهد که دوستان شما در حال انجام چه کاری هستند. یک ویژگی دیگر این آپدیت این است که میتوانید بقیه را به مهمانی ایکس باکس لایو (Xbox Live Party ) دعوت کنید. دوستانتان میتوانند با شما به صورت آنلاین حرف بزنند، مهم نیست در بازی و یا منوهای دیگر باشید.
-
اسامی 26 بازی رایانهای نامناسب
اسامی 26 بازی رایانهای نامناسب
بنیاد ملی بازیهای رایانهای فهرست بازیهایی كه برای كاربران از نظر محتوایی نامناسب تشخیص داده شده است را اعلام كرد.
با كارشناسی صورتگرفته توسط بنیاد ملی بازیهای رایانهای و بنابر اعلام رسمی اداره كل همكاریهای سمعی و بصری و نمایش خانگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فهرست بازیهایی كه ازنظر محتوایی برای كاربران نامناسب تشخیص داده شده است، اعلام شد.
به گزارش مدیریت اطلاعرسانی بنیاد ملی بازیهای رایانهای معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی؛« دراین بازیها خشونت بسیار شدید، نمایش خونریزی شدید و بدن مثلهشده، برهنگی، نمایش روابط جنسی، نمایش مصرف الكل و موادمخدر، فحاشی، ترویج بیبند و باری و حذف خدا از زندگی، اهانت به كشورهای اسلامی و مسلمانان و... به نمایش در میآید كه با كارشناسی صورتگرفته این بنیاد برای استفاده كاربران نامناسب اعلام شد.»
براساس این خبر درحالی كه بازیهای اعلام شده در اروپا و آمریكا برای كاربران كمتر از 18 سال ممنوع اعلام شده اما متاسفانه دركشور ما كاربران كودك نیز از این بازیها استفاده میكنند.
بنیاد ملی بازیهای رایانهای همزمان با آغاز فصل تعطیلات تابستانی با صدور اطلاعیهای درمورد استفادهی كاربران از این بازیها به خانوادهها هشدار داد.
1. Fahrenheit: Indigo Prophecy Director s CUT
2. Grand Theft AUTO : San Andreas
3. Lula 3D
4. Playboy The Mansion : Private party
5. Singles
6. The Witcher
7. Culpa Innata
8. Call Of Duty 4:Modern Warfare
9. The Sims
10. The Punisher
11. Time Shift
12. Unreal Tournament 3
13. Unreal Tournament 2004
14. Painkiller: Overdose
15. Manhunt
16. Land Of The Dead: Road To Fiddlers Green
17. Half-Life 2:Episode Two
18. F.E.A.R: Perseus Mandate
19. Resistance: Fall Of Man
20. Resident Evil Outbreak File 2
21. Mortal Kombat: Shaolin Monks
22. Mortal Kombat: Armageddon
23. God of War
24. Xman
25. Driver: Parallel Lines
26. Duke Nuken
-
2 فایل پیوست
ملاقات ترس با پریشانی
ملاقات ترس با پریشانی
Dead Island بازی اكشنی است كه در آن باید زامبی بكشید و این بازی نشان می دهد كه چطور ممكن است خیلی ساده ناگهان زامبی ها به ما حمله كنند. اگر چه فیلم ها، كتاب ها، سریال ها و بازی های بسیاری با مضمون زامبی عرضه شده اند، ولی Techland قصد دارد با Dead Island كمی صحنه های احساسی و غم انگیز را در یك جزیره تفریحی به تصویر بكشد. اخیراً نمایش هایی از گیم پلی این بازی ارائه شده كه به بررسی آن ها می پردازیم. Dead Island در یك جزیره استوایی شكل می گیرد كه پس از حملات دیوانه وار مردم این جزیره به هم، به یك كابوس واقعی تبدیل می شود. بازی از خارج یك فانوس دریایی شروع می شود.
وینسنت کامر (Vincent Kummer) از Deep Silver می گوید كه ما در نقش زیان می (Xian Mei) قرار گرفته ایم كه به نظر می رسد شغل سابق او بریدن اشیاء بوده، چون سلاح اصلی می یك شمشیر است. این شخصیت یكی از چهار شخصیت قابل بازی است كه شما در نقش آن ها قرار می گیرید. فانوس دریایی بیشتر به عنوان پناهگاهی برای نجات یافتگان جزیره است. صحنه اول، خیلی غم انگیز است و به طور كلی در اطراف شما مردمانی وجود دارند كه غم و غصه را در چهره آن ها می خوانید. بعضی از آن ها خود را با عصبانیت خالی می كنند، بعضی ها كمك می خواهند و زنی را می بینیم كه در گوشه ای تنها گریه می كند. وقتی با رهبر این گروه صحبت می كنیم، متوجه می شویم كه باید به سمت ساحل حركت كرده تا سیگنال هایی كه با منور فرستاده شده را بررسی كنیم.
راهی كه از فانوس دریایی به بیرون می رود، پر از جسد است. بعضی از آن ها به شدت سوخته اند و بعضی ها تكه تكه شده اند. ناگهان یكی از آن ها تكان می خورد و آرام آرام بلند می شود. این یك زامبی بود كه بوی غذای جدیدش را حس كرده بود. او به سمت ما حركت می كند و ما با استفاده از كارد بزرگ خود سر او را از بدن جدا می كنیم. در مبارزات باید سلامتی خود را حفظ کنید، حمله كنید، فرار كنید و یا بپرید. تمام این مسائل نوار استقامت (Stamina) ما را كاهش می دهند كه اگر آرام تر حركت كنید، كم كم پر می شود. بدون استقامت نمی توانید از خود دفاع كنید. این موضوع، مبارزه علیه تعداد زیادی زامبی را بسیار چالش برانگیز می كند، چون شما ممكن است بعد از چند ضربه خسته شوید.
در ادامه، بیشتر با گیم پلی بازی خو می گیرید. در این بازی همانند دنیای واقعی، در بعضی مواقع باید صبر كنید و فكر كنید و طوری زمان خود را در نظر بگیرید كه درگیری كمتری داشته باشید و خود را كمتر خسته كنید. پرت كردن یك سلاح تیز می تواند دشمن را از فاصله دور زخمی كند و از استقامت شما در این حالت چیزی كم نمی شود و پرت كردن چاقو و یا شمشیر به سمت سر یك زامبی به همان میزان كه از نزدیك به سر او ضربه می زنید، صدمه وارد می کند و شما می توانید پس از مردن او دوباره سلاح خود را از جسدش بردارید. به هر حال، حتی با این مهارت ها، در یك صحنه در ساحل محاصره می شویم و زامبی ها از هر جایی كه فكر كنید به سمت ما می آیند.
یكی از توانایی های ویژه می خشم یا همان Fury است كه باعث می شود آدرنالین شخصیت ما به حداكثر برسد. در این حالت می توانید ضربات خود را خیلی سریع تر، محكم تر و با اثر كمتر روی استقامت خود بزنید. در این بخش شما زامبی ها را قرمز می بینید، پس هیچ یك از آن ها نمی توانند در این حالت از دست شما فرار کنند. از آنجایی كه این توانایی زمان زیادی برای شارژ شدن می برد، ما زیاد سعی نمی كنیم یكه تازی كنیم. موجودات مرده ای كه در بازی مشاهده می كنیم، همان استانداردهای ترسناك این سبك را دارند. اگر به سبك زامبی های آرام فیلم های جورج رومرو (George Romero) علاقه مند هستید، این بازی گزینه اول شما است. زامبی های سریع 28 Days Later را دوست دارید؟ پس این بازی را تهیه كنید. زامبی های هیولایی Left 4 Dead هم در Dead Island وجود دارند. این بازی تمام المان های مختلف این سبك را جمع كرده و در داخل یك بسته به شما ارائه می دهد.
نمونه اول یا همان زامبی های آرام در همه جا در حال قدم زدن هستند و صداهای خوفناكی از خود تولید می كنند. وقتی در بازی پیشروی می كنیم، ناگهان زنگ بزرگ كلیسا ناخودآگاه شروع به تكان خوردن و تولید صدایی بلند می كند. این صدا باعث كشاندن زامبی ها به آن نقطه می شود و در حقیقت زنگ ناهار است! شما باید در این مرحله اولاً از مردم دفاع كنید و دوماً راهی برای متوقف كردن زنگ پیدا كنید. یك مشكلی وجود دارد، یك زامبی خشن و غول آسا سر راه شما سبز می شود كه ظاهری شبیه به تایتانی دارد كه لباس های هانیبال را پوشیده باشد. او سعی می كند از در كلیسا وارد شود. از آنجایی كه زره او حمله را خنثی می كند، باید از پشت به او حمله كنید. به محض ورود خوفناك هیولا به داخل كلیسا، دمو پایان میابد. خوشبختانه شما مجبور نیستید تک نفره با ترس این بازی روبرو شوید و Dead Island قابلیت پوشش دادن چهار بازیكن به طور همزمان را در بخش Co-Op دارد و سازندگان می گویند كه بازی كردن با این حالت خیلی جذاب است و خصوصیات خاصی نسبت به بخش تك نفره دارد. Dead Island امسال برای Xbox 360 ،PS3 و PC عرضه خواهد شد.