درمورد انزو فراری بیشتر بدانیم.
انزو آنسلمو فراری یک راننده ایتالیایی و یک کارآفرین بود. او موسس تیم رانندگی Scuderia Ferrari Grand Prix و بعد از آن بنیانگذار کارخانه خودروسازی فراری است. او را با نام «il Commendatore» میشناختند.
http://carxr.com/static/news/normal/...htr_bdanim.jpg
به گزارش CarXR.com : انزو فراری که در شهر مودنا به دنیا آمده بود، با آموزشی کمی رسمی بزرگ شد اما میل بسیار زیادی برای مسابقه دادن با ماشین داشت. در طول جنگ جهانی اول، او به خدمت بخش توپخانه ارتش ایتالیا در آمد.
فراری در سال 1918 گرفتار بیماری واگیردار آنفولانزا شد و پس از آن از خدمت معاف شد. پدرش نیز به خاطر همین بیماری در سال 1916 مرده بود. انزو بعد از بازگشت به خانه فهمید که استحکام خانواده اش از بین رفته است.
مسیر شغلی
فراری که به غیر از صنعت خودرو هیچ آینده ای برای شغل خود نمیدید، به استخدام کارخانه کوچکی به نام CMN در آمد و وظیفه اش طراحی دوباره بدنه وانت های دست دوم برای استفاده در خودروهای سواری بود. او در سال 1919 نیز به یکی از راننده های تیم این کارخانه تبدیل شد اما موفقیت خیلی کمی داشت.
او در سال 1920 از CMN جدا شد تا به آلفا رومئو بپیوندد و خودروهای آنها را در مسابقه های محلی آزمایش کند. او آنجا موفقیت های بیشتری کسب کرد و در سال 1923 نشان Prancing Horse را دریافت نمود و این نشان را به عنوان تزئینات به قسمتی از بدنه هواپیمای فرانچسکو براکا داد.
فرانچسکو یک خلبان جنگ جهانی اول بود که هواپیمای آن مدل SPAD S.XIII بود و مرگ مشکوکی داشت. این نشان تا سال 1932 دست نخورده باقی ماند و آن موقع در یک خودروی مسابقه ای قرار داده شد. جالب است که این نشان فراری خیلی شبیه به نشان شهر اشتوتگارت و قسمت مرکزی نشان پورشه است.
فراری در سال 1924 جایزه Coppa Acerbo را برد. موفقیت های او در مسابقات محلی، آلفا را تشویق کرد که موقعیت های بیشتری در مسابقات سخت تر به او بدهند. او اما این موقعیت را رد کرد و تا سال 1927 اصلا در مسابقه ای شرکت نکرد. او تا سال 1929 به طور مستقیم برای آلفا رومئو کار کرد و بعد از آن تیم Scuderia Ferrari را برای آلفا به راه انداخت.
فراری بر ساخت خودروهای کارخانه ای آلفا مدیریت میکرد و تیمی 40 نفره از راننده ها شامل Giuseppe Campri و Tazio Nuvolari ساخته بود. خودش نیز تا سال 1932 در مسابقات شرکت میکرد.
حمایت آلفا رومئو تا سال 1933 وجود داشت. اما آنموقع ملزومات اقتصادی آلفا را مجبور به عقب نشینی کرد. فراری تنها با مداخله Pirelli قادر به دریافت خودرو بود. با وجود کیفیت راننده های تیم Sucderia، تیم کارخانه تنها چند پیروزی داشت (برد مسابقه سال 1935 در آلمان از Nuvolari یک استثنا بود). آن موقع تیمهای Auto Union و Mercedes به کسی اجازه قدرت نمایی نمیدادند.
در سال 1937 آلفا باز هم کنترل تیم رانندگی را به دست گرفت و فراری را به مقام مدیر بخش اسپرت تنزل داد که تحت مدیریت تیم مهندسی آلفا کار میکرد. فراری آنجا را ترک کرد اما، طبق بندی که در قراردادش موجود بود، او حق نداشت تا 4 در هیچ مسابقه ای یا جایی به عنوان طراح شرکت کند.
فراری در جواب این حرکت کارخانه ای تحت عنوان Auto-Avio Costruzioni تاسیس کرد و قطعات بقیه تیم های رانندگی را تامین میکرد.
فراری موفق شد که در سال 1940 دو خودرو برای مسابقه Mille Miglia بسازد که Alberto Ascari و Lotario Rangoni آنها را میراندند. در طول جنگ جهانی دوم، اراده او با تولیدات جنگی حکومت فاشیستی موسولینی درگیر شد. بعد از بمباران کارخانه که توسط نیروهای خودی انجام شده بود، فراری از مودنا به مارانلو رفت.
اولین مسابقه آزاد در تورین در سال 1948 انجام شد و اولین پیروزی فراری در این مسابقات یک سال بعد در لاگو دی گرادا به دست آمد. فراری از زمان شروع مسابقات فرمول جهانی 1 در سال 1950 در این مسابقات شرکت کرده بود اما پیروزی او تا سال 1951 محقق نشد.
اولین قهرمانی در سال 53-52 اتفاق افتاد که در فصل خودروهای فرمول 1 از مدلهای فرمول 2 استفاده شد. کارخانه هم چنین محصولات اسپرت خود را فروخت تا بتواند علاوه بر تلاشهای تیم در مسابقه Grand Prix، هزینه مسابقه هایی مثل Mille Miglia و Le Mans را نیز تامین کند.
تصمیم فراری مبنی بر ادامه شرکت کردن در مسابقه Mille Miglia، برای کارخانه موفقیت های جدیدی آورد و استقبال عمومی نسبت به کارخانه را بالا برد. این مسابقه، مسیری طولانی، خطرناک و خسته کننده دارد که اکثرا در جاده های غیر آسفالت اتفاق میافتد.
در نهایت نیز سرعت زیاد، جاده ضعیف و نبود محافظ برای تماشاچیان فاجعه ای به بار آورد. فاجعه ای که هم به ضرر مسابقات و هم فراری تمام شد. در سال 1957 که این مسابقه برگزارمیشد، نزدیک دهکده Guidizzolo، یک مدل فراری 335S 4 لیتری که راننده اش Alfonso de Portago بود، با سرعت 250 کیلومتر در ساعت در حال حرکت بود که ناگهان تایرش ترکید و به سمت تماشاچیان کنار جاده منحرف شد.
این اتفاق منجر به کشته شدن راننده و دستیارش و 9 نفر از تماشاچیان شد که پنج تای آنها کودک بودند.
انزو فراری و انگل برت، کارخانه تولید کننده تایر، به جرم قتل محکوم شدند و تحت پیگیری قانونی قرار گرفتند که این حکم در سال 1961 برداشته شد.
بعدا مشخص شد که تصمیم تیم مبنی بر ادامه دادن مسابقه با خودروی Portago برای یک دور اضافی به جای نگه داشتن آن و تعویض تایر منجر به این حادثه شده است. این حادثه بعضی شرکت کنندگان مثل مازراتی را به این تصمیم ترغیب کرد که برای همیشه مسابقات را ترک کنند.
خیلی از پیروزی های بزرگ از مسابقات Le Mans به دست آمد. در این سری، تیم 14 بار قهرمان شد که 6 تای آن به طور پشت سر هم بین سالهای 1960 تا 1965 اتفاق افتادند. مسلما کارخانه در این مسابقات بیشتر درگیر بود تا مسابقات فرمول 1.
مشکلات مالی و تقاضای کاهش یافته در دهه 60، فراری را مجبور کرد که اجازه دهد فیات بخشی از سهم کارخانه را بخرد. فراری در سال 1963 به فورد پیشنهاد داد که کارخانه را با قیمت 18 میلیون دلار بخرد اما بعد از گذشت یک سری مذاکرات، خود فراری منصرف شد.
بعد از آن فورد تصمیم گرفت که یک برنامه مسابقه ای جدی بر اساس خودروهای اسپرت اروپایی عرضه کند که نتیجه آن Ford GT40 شد. بعدا در سال 1965 فیات قسمت دیگری از کارخانه را خرید و در سال 1969 سهم خود را به 50 درصد افزایش داد. سهم فیات تا سال 1988 به 90 درصد افزایش پیدا کرده بود.
فراری تا سال 1971 سرپرست مدیریت باقی ماند. با اینکه ضعیف شده بود اما تا زمان مرگش، عنصری مهم و تاثیرگذار در کارخانه بود. مدتی طول کشید تا فیات بتواند بر کارخانه تاثیری بگذارد. تا سال 1975 کارخانه هیچ قهرمانی دیگری را نبرد. حتی با وجود قولی که Jody Schekter در سال 1979 داد ، امید کارخانه برای قهرمانی در مسابقات فرمول 1 برای همیشه از بین رفت.
سال 1982 با یک خودرو قوی شروع شد. مدل 126C2 که در اولین مسابقات نتایج خوبی نیز به دست آورده بود. اما در ماه می، Gilles Villeneuve در این خودرو کشته شده و هم تیمیش نیز دیگر حاضر به شرکت در مسابقه نشد. این اتفاق باعث شد که باز هم هیچ موفقیتی در عرصه فرمول 1 در زمان زندگی فراری نصیب تیم نشود.
شیوه مدیریت فراری استبدادی بود. معروف است که او راننده هایش را به امید پیشرفت در مقابل دیگر راننده ها مسخره و تحقیر میکرد. او معمولا با راننده ها رابطه های صمیمی و نزدیک نداشت.
بعد از مرگ فراری، چشم اندازی جدید از نحوه رفتار فراری با مستخدمانش، مخصوصا راننده ها آشکار شد. تونی بروکس، یکی از راننده های تیم فراری، گفته بود:«فراری از هر رانندهای انتظار داشت که محدودیتهای منطقی را رد کند و با نهایت قابلیتی که دارد رانندگی کند اما این قضیه وقتی مسخره میشد که حتی آخرین حد قابلیت تو چیزی نبود که فرار میخواست. آن موقع حتی بدون رد کردن محدودیت ها، به اندازه کافی خطر وجود داشت.»
حتی با وجود قوانین خطرناک فرمول 1 در آن زمان، میزان مرگ و میر راننده های فراری خیلی غیر طبیعی بود. بین سالهای 1950 تا 1960 هفت راننده فراری کشته شدند.
بعضی از منتقدان بر این باورند که فراری فشار روانی بر راننده هایش را افزایش میداد و وضعیت تیم را به حالت مضطرب تبدیل میکرد. بروکس میگفت: فراری فکر میکرد فشار روانی میتواند روی نتیجه مسابقات تاثیر مثبت بگذارد.
میگویند وقتی خبر مرگ یکی از راننده هایش ( یوجنیو کاستلوتی ) را به او دادند، تنها پاسخ داد:«و خودرو چی؟»
او معتقد بود که سهم هر راننده از برد در مسابقه ای نصفه است و نصف دیگر معتلق به خودرو بود. اگرچه دوست و همکار قدیمی فراری، کارلو بنزی، در وصف او گفته است:« میتوانم بگویم که او خودرو را دلیل هر موفقیتی میدانست. برای او راننده در واقع یک وسیله فرعی و یدکی بود.
انزو فراری در سن 90 سالگی در 14 آگوست 1988 از دنیا رفت.
مرگ او دو سال بعد به طور رسمی اعلام شد. این اتفاق به درخواست خود فراری بود تا ثبت تاریخی تولد او جبران شود. او در شروع دوره قدرتی که بین مک لارن و هوندا ترکیب شده بود، فوت کرد. تنها مسابقه ای که مک لارن در سال 1988 نبرد مسابقه Grand Prix ایتالیا بود. این مسابقه تنها چند هفته پس از مرگ فراری اتفاق افتاد و نتیجه 2-1 به نفع تیم فراری بود.
او در آخرین روزهای زندگیش، عرضه مدل F40 را دید که یکی از بهترین خودروهای جاده ای در زمان خودش بود.
این مدل به خاطر تمام خدمات و تلاشهای فراری، به او تقدیم شده بود. در سال 2003 نیز اولین خودرو به احترام او، با نام Enzo Ferrari عرضه شد.
فراری جوایز زیادی دریافت کرده بود که از آنها میتوان به نشان شوالیه در سال 1952، نشان های افتخاری مختلف و جایزه Hammarskjöld در سال 1962 اشاره کرد.
پس از مرگش و در سال 1994، نام او به سالن افتخار جهانی خودرو اضافه شد.