پاسخ : تاپیک مخصوص درج ( اشعار ، حکایت ، ضرب المثل ، داستان و سخن بزرگان )
سلام
پروفسور حسابی در زمان کار بر روی تحقیقش در یکی از دانشگاه های آمریکا به یک دسته چک امضا شده بدون درج مبلغ برمی خورد .وقتی علت وجود این دسته چک را از رییس دانشگاه جویا می شود او می گوید این دسته چک برای این است هرگاه شخصی رو تحقیق و طرحی کار میکند بدون هیچ وقفه ای سریعا وسایل مورد نیاز را با استفاده از این دسته چک امضا شده خریداری کند و در تحقیقش وقفه ای نیفتد .
پروفسور حسابی به رییس دانشگاه میگوید آیا اطمینان دارید کسی از این دسته چک
امضا شده سو استفاده نمیکند ؟!!!
رییس دانشگاه می گوید :
باید قبول کرد درصد *پیشرفت* که ما در سال بر اساس *اعتماد *
به دست می آوریم قابل مقایسه با خطایی که ممکن است اتفاق بیفتد نیست !
💠 برگرفته از زندگی نامه پروفسور حسابی 💠
پاسخ : تاپیک مخصوص درج ( اشعار ، حکایت ، ضرب المثل ، داستان و سخن بزرگان )
درود
ادیسون به خانه بازگشت یاد داشتی به مادرش داد
گفت : این را آموزگارم داد گفت فقط مادر ت بخواند
مادر در حالی که اشک در چشمان داشت برای کودکش خواند:
فرزند شما یک نابغه است واین مدرسه برای او کوچک است آموزش او را خود بر عهده بگیرید
سالها گذشت مادرش از دنیا رفته بود روزی ادیسون که اکنون بزرگترین مخترع قرن بود در گنجه خانه خاطراتش را مرور میکرد برگه ای در میان شکاف دیوار اورا کنجکاو کرد آن را دراورده و خواند
نوشته بود : کودک شما کودن است از فردا اورا به مدرسه راه نمی دهیم
ادیسون ساعتها گریست
ودر خاطراتش نوشت :
توماس آلوا ادیسون
کودک کودنی بود که توسط یک مادر قهرمان به نابغه قرن تبدیل شد