زمستان 87بود ، در حال تعمیر یک (وی سی دی)بودم قسمت تغذیه آن که با برق 220 کار میکرد یک خازن 150میکرو400 ولت داشت درش آوردم تعویضش کنم مشتری پخش ماشینی اورد برام که خازن 1000میکرو 16 ولت ان باد کرده بود بعدش رفتم سر جعبه خازنها دو عدد خازن اوردم گذاشتم رو میز چون مشتری پخش بالا سرم بود گفتم اول وی سی دی را درست کنم بعدش پخش ماشین خلا صه بدون اینکه به شماره خازن توجه کنم خازن 16 ولتی رو زدم رو مدار تا دوشاخه را به برق زدم خازن منفجر شد از قضا یکی از دوستان صبح همان روز 40 شاخه گل نرگس آورده بود برام که گذاشتمشون تو یک شیشه جای ترشی که معمولا با اون بعضی قطعاتو تو تینر شستشو می دادم خلاصه پرش اب کرده بودم وگلها را گذاشته بودم توش و گذاشته بودمش روی تلویزیونی که برای تعمیرات سی دی ازش استفاده میکردم از اون تلویزیونهای پارس قدیمی .......با صدای انفجار خازن ، مشتری و من ترسید یم مشتری خودشو کشید عقب ، خورد به گلدون ابش ریخت رو تلویزیون روشن ، صدای جق جق برق و دود همه جا رو گرفت و ما از مغازه زدیم بیرون ...... بعدش که به خودمون اومدیم مشتری و من داشتیم میلرزیدیم و دود همه جا رو گرفته بود تازه یکی از مغازه های همسایه هم زنگ زده بود اتشنشانی. و در اخر تلویزیون دیگه درست نشد و گذاشتم بیرون ، گلها هم خراب شد، مشتری هم که یکی از مشتری های ثابتم بود از اون موقع تا حالا نیومده مغازه ام!!!!!!!!!!!!