غلام رضا ممتحن ميلاني
در زمان تزار رفت و آمد خارجي ها به سرزمين روسيه آزاد بود و تجار زيادي از كشور ما منجمله پدر بزرگ من و پسرانش نيز به آن كشور رفت و آمد و داد و ستد داشتند. هر ايراني كه در روسيه مدتي ساكن و مشغول كاري مي شد طبق رسوم روسيه آن زمان، به آخر اسم آنها كلمه «اف» يا «يف» قرار مي دادند.
همين مساله سبب شد كه پدر بزرگم و پسران او در تبريز تجارتخانه خود را به نام «برادران رضايف» بنياد نهادند و بر اثر درستي و صداقت در كار مورد اعتماد واقع شده و داراي اعتباري خاص شدند. آنها تصميم گرفتند در روسيه نيز دفاتر تجاري داير كنند كه گويا ابتدا در شهر سمرقند به ايجاد تجارتخانه اقدام كردند و پس از مدتي كوتاه بر اثر نيك نامي به شهرت بالايي رسيدند و برادران رضايف توانستند در شهرهاي ديگر مثل «عشق آباد»، «بادكوبه»، «تفليس» و «بخارا» تجارتخانه باز كنند و در شهرهايي چون «چهارجوي»، «اركنج» و «مشكين» دفتر نمايندگي داير و داراي املاك و مستغلات زيادي شوند. تجارتخانه اي هم در لندن و بعضي شهرهاي اروپايي داير كردند. پدر بزرگم به نام «حاج محمد باقر ميلاني» و فرزند بزرگش يعني پدرم «حاج ميرزا محمود ميلاني» (رضايف) با هم و عموهايم جداگانه تا زمان انقلاب روسيه در سال 1917 كه بلشويكي اعلام شد در آنجا مشغول تجارت بودند كه پس از آن كليه خارجي ها را از آن كشور اخراج و اموالشان را مصادره كردند. در زمان تزار كه پدر بزرگ و پدرم داراي ثروت زياد؛ و چون پشت اندر پشت به اعتقادات مذهبي خود پاي بند بودند پدر بزرگ تصميم مي گيرد يك دستگاه مولد برق با قوه دوازده 12 اسب بخار از روسيه به قيمت هشت هزار تومان پول نقره خريداري كند و براي ايجاد روشنايي حرم مطهر حضرت رضا (ع) ارسال دارد؛ چون در آن زمان براي ايجاد روشنايي منحصرا از پيه سوز، شمع و بعدها از نفت استفاده مي شد.
پدر بزرگ در سال 1278 هجري شمسي مسئوليت نصب مولد را به عهده پدرم حاج ميرزا محمود مي گذارد و چون اين كار بايد توسط فردي مسلمان انجام مي شد اهالي بادكوبه جواني بيست ساله را به نام تاري ورديف كه از اهالي سلماس آذربايجان ايران و از يازده 11 سالگي در شهر تفليس روسيه مهندسي برق را خوانده بود به پدرم معرفي و پدرم او را كه بعدا به نام حيدر عمو اوغلي ناميده شد استخدام و در سال 1278 شمسي او را با خود به همراه مولد و كليه وسايل مورد نياز به مشهد برد و اين مولد را اول بالا خيابان سر يك كوچه كه بعدا به كوچه چراغ برق معروف شد نصب و پس از 11 ماه يعني در سال 1279 هجري شمسي مولد راه اندازي و مورد بهره برداري قرار گرفت و از طرف حاج محمد باقر ميلاني و پدرم به بارگاه حضرت اهدا شد. به همين مناسبت از طرف آستانه پدرم به سمت خدامي حضرت نايل شد و علاوه بر آن محل دفني در پايين پاي حضرت به وي داده شده بود كه متاسفانه پس از فوت ايشان با بي توجهي برادرانم در قبرستان عمومي به خاك سپرده شد.
ناگفته نماند عده اي افراد ناوارد به تاريخ ورود برق در چه زماني و يا توسط چه كسي به ايران آورده شده مطالبي غير واقعي نوشته اند كه اولين مولد را براي حضرت رضا (ع) مظفر الدين شاه قاجار خريداري و به مباشرت حاج محمد باقر ميلاني به مشهد آورده شده است. بايد بگويم كه من به عنوان فرزند حاج ميرزا محمود رضايف و نوه حاج محمد باقر ميلاني با در دست داشتن بيش از پنجاه سند غير قابل انكار، آن چه در كتاب «تاريخ صنعت برق در ايران» توسط يك مهندس بازنشسته برق به چاپ رسيده از نظر تاريخي عاري از حقيقت مي دانم و معتقدم نويسنده و تاييد كننده و حمايت كننده آن كوچكترين مطالعه اي در موضوع تاريخ برق نداشته اند. آن كتاب از نظر سنديت تاريخي فاقد ارزش است براي اثبات ادعاي خود نيز دست اندر كاران چاپ كتاب را در هر كجا كه باشند به مناظره رو در رو دعوت مي كنم.
به عنوان موخره بايد بگويم كه قرار بود در بهمن ماه سال 1381 كتاب مذكور با مدارك و اسنادي كه اينجانب در اختيار هيات تحريريه آگاهان نيرو گذاشته بودم از نظر تاريخي، اصلاح و مجددا منتشر شود، ولي تاكنون مسئولان برق چاپ كتاب را متوقف كرده و موضوع را به دفع الوقت مي گذارنند.