باسلام
دیشب یک مشتری داشتیم که یک پخش برای تعمیر آورده بود
ما هم طبق معمول کاری خودم به ایشان گفتم فردا شب که امشب باشد تماس بگیرند
امروز صبح آمدند درب مغازه و گفتند پخش درست شده یانه؟
من هم گفتم که هنوز باز نشده و انشاالله شب تشریف بیاورید
گفتند اگر نمی رسید تا ببرم جای دیگری
خدمتشان عرض کردم اگر می خواهید پخش را هم ببرید اشکالی ندارد
اما حکایت شما مثل حکایت شخصی است که پارچه ای برای دوخت پیش خیاط برده
دیدم لبخندی زد گفتم حتما شنیدید که لبخند میزنیدگفت نه
حکایت را برای شما دوستان هم تعریف می کنم جالب است
می گویند روزی شخصی پارچه ای برای دوخت پیش خیاط برد
خیاط گفت چهار روز دیگر آماده است
مرد گفت اشکالی ندارد اما من اگر چهار روز دیگر آمدم هی بهانه نیاورید
بگویید نمی دانم برقمان قطع بود و یا سوزن شکست و نخ تمام کردم و چرخ خراب بود و
بعد گفت اصلا بده من بده من نمی خواهم بدوزی
بنده خدا چیزی نگفت و رفت
البته پخش آن را هم همین الان درست کردم
چون اگر این پخش را امشب بهش ندهم حکایت برعکس می شود