« بنام خداوند بخشنده مهربان »
خداي من
اي عشق تودر مني،خواندن عشقت، نور و صفاي هر محفليست.آنگاه بنده ي از نجواي دلسوزش وبراي التيام زخم دلش تورا ميخواند مرهمي از جنس اميد در درونش شعله ور كن تا از سرماي شكننده ي بي مهري ها و نابرابري هاي روزگار در امان باشد.اين سكوت بزرگ از آن دلي است كه پيش از آن بانگي از درد سوز دل نهاد كه تاعرش بندگي خدا را لرزاند وبا نام همين خالق اكنون آرامشي پديد آمده كه زبان قاسر از وصف آن است و معشوقه باوفا جز خدا نخواهد بود. الهي :مرا از خودم نجات بده وشمس پرفروغ هدايتمان باش و تنهاياد توست شفاي دل سوختگان.عمري سر در گريبان عشقت نهادم ،هرچند مي دانم ناخالصم، اماببخش بنده ي گنه كار را وبر من بنما روزي را كه از پيش برايم تعيين نمود ه اي.خدايا:به اميدم هستي ببخش وبه روحم آرامش و تنها خودم باشم و خودت كه همين مايه ي سر افرازي خويش است،مرا از چشمه ي معرفتت سيراب كن تامبادا اسير سراب معرفت بندگان دل مرده ات شوم،فردايم راروشنتر از امروزم كن،زيرا اول و آخر هر كار تويي
تقدیم به عاشقان حضرت حق
زمستان92