با سلام به همه همکاران
همه از مشکلات این کار گفتند . بله درسته .
اما من این کار از سال 56 شروع کردم .
و بارها این فکر به سرم زده . که اگر عقل الان را
ان موقع داشتم .میرفتم سوپر میشدم . میدونید
چرا : اخه بعد از این همه سال الان حداقل
سرسوپر بودم و یک سمتی داشتم . یه 50 تا
سوپر زیر دستم بود . دیگه کار نمی کردم
فقط دستور میدادم.
تعمیرکار مثل روز اول دستش درازه و فقط روزی
همان روزه داره . میگن کاسبه پا شکسته . همه خانواده از دست من اسیرن .محل کار تعمیری
تو خونه تعمیری همسایه .حتی مهمونی بری
تعمیری این و ان : شمارت که دست مشتری
باشه ساعت 12 شب دستگاه قطع شد زنگ
میزنه تازه میگه ببخشید که مزاحم شدم .
انوقت خون ادم بجوش میاد .
قدیم تلویزیون لامپی تعمیر میکردم . چشم داشتم . ولی حالا با چراغ ذرابین دار کار میکنم
تازه لوپ هم دارم برای قطعات .
دیگه از من چیزی نمانده . اما پدر این عشق
بسوزه که ما زیاد از حد داریم .
فقط یک کارمند بانک را ببینید . چرا به همه جا
میرسند . هر چه وام میگیرند . تعطیلات دارند
استراحت دارند تازه ناز هم دارند .
ایکاش من یک کارمند بانک بودم