از ما به خبر باش که دنیا گذران است عمر من و تو چون گذر آب روان است
آید به صدا زنگ خطر از دل ناقوس هر دم که یکی رفته ازین دار جهان است
از دیده صاحب نظران مرده مپندار آن را که ز حسن عملش نام و نشان است
میجوی ره خدمت و خیرات به مردم کز خیر تو خوشنود دل پیر و جوان است
بر خویش مشو غره که از خاکی و در خاک نا چار ترا عاقبت العمر مکان است
بنگر که چه آمد به سر مردم تاریخ وز قیصر وچنگیز و سکندر چه میان است
زنهار که هرگز نشوی مرتکب ظلم کانرا که جفا کرد سرانجام زیان است
قارون اگر از مالی و از ملک سلیمان آخر کفنی زان تو بر زیور جان است
با علم و عمل باش که شخصیت انسان در وسعت علم و ادب و فهم و بیان است
معطوف خدا باش که در سایه ایمان بیهوده ترا ترس زفردای زمان است
شعر از دکتر ابراهیم متبرکی متخصص زنان . تقدیم به همه دوستان